square with

پیشنهاد کاربران

مطابقت دادن با . . .
متقاعد کردن
اگر دو چیز را با هم مقایسه کنید، هر دوی آن ها ممکن است یا درست باشند، و یا با هم مناسب باشند:
۱. برای مطابقت با چیزی؛ مطابقت با چیزی یا توافق با چیزی.
Your explanation doesn't square with the story every other witness has given us so far.
...
[مشاهده متن کامل]

توضیحات شما با داستان هر شاهد دیگری که تا کنون به ما داده نشده است.
۲. برای حل اختلاف، مخالفت، یا بدهی با کسی.
I'm trying to help Janet get a job as a way of squaring with her
من سعی دارم به جانت کمک کنم که شغلی به عنوان راهی برای مقابله با او بگیرد.
۳. برای اطمینان از اینکه کسی چیزی را تایید می کند. در این کاربرد، یک اسم یا pronoun بین "مربع" و "با" استفاده می شود.
I think it sounds like a good plan, but have you squared it with the boss?
فکر می کنم این یک برنامه خوب به نظر می رسد، اما آیا باید آن را با رئیس هماهنگ کنید؟
۴. با کسی صادق باشید و حقیقت را به کسی بگویید.
Just square with me, OK? Where were you last night?
فقط با من حرف بزن، باشه؟ دیشب کجا بودی؟

جور در درآمدن با

بپرس