square deal

/ˈskwerˈdiːl//skweədiːl/

معامله ی منصفانه، رفتار مروت آمیز، تقلب نکردن، باشرف بودن رک وراست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a fair, honest arrangement or deal, esp. a commercial transaction.

جمله های نمونه

1. I'm not getting a square deal here.
[ترجمه گوگل]من در اینجا معامله مربعی نمی گیرم
[ترجمه ترگمان]من اینجا معامله نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I reckon we got a square deal on that car.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما یک معامله مربع در مورد آن ماشین گرفتیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه معامله مربعی روی اون ماشین داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The union tries to get a square deal for all its members.
[ترجمه گوگل]اتحادیه تلاش می‌کند تا برای همه اعضای خود یک معامله کامل داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه سعی دارد برای تمام اعضای خود یک توافق مربعی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a square deal for everyone.
[ترجمه گوگل]این یک معامله مربع برای همه بود
[ترجمه ترگمان] این یه معامله مربعی برای همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He likes the other fellow to have a square deal.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد که طرف دیگر یک معامله معقول داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اون از اون یکی دوست داره که معامله کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We believe that that is a square deal for the housing movement.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که این یک معامله مربع برای جنبش مسکن است
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که این یک معامله مربع برای جنبش مسکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That car dealer always gives you a square deal.
[ترجمه گوگل]آن فروشنده ماشین همیشه به شما یک معامله مربع می دهد
[ترجمه ترگمان]این دلال خودرو همیشه به شما یک معامله مربع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boy got a square deal, he received a good education like everyone else.
[ترجمه گوگل]پسر معامله معقولی گرفت، او هم مانند بقیه تحصیلات خوبی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]پسر یک معامله مربع شکل به دست آورد، مثل هر کس دیگری آموزش خوبی دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't think I'm getting a square deal at that garage.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنم در آن گاراژ معامله‌ای درست داشته باشم
[ترجمه ترگمان]فکر نکنم بتونم یه معامله مربعی تو اون گاراژ داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In my opinion, this is certainly not a square deal.
[ترجمه گوگل]به نظر من، این مطمئناً یک معامله مربع نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر من، این واقعا یه معامله منصفانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The workers were offered a square deal of a 35 - hour week and guaranteed overtime.
[ترجمه گوگل]به کارگران یک قرارداد مربعی 35 ساعته در هفته و اضافه کاری تضمین شده پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]کارگران یک معامله مربع از یک هفته ۳۵ ساعته و اضافه کاری را پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They gave us a square deal.
[ترجمه گوگل]آنها به ما یک معامله مربع دادند
[ترجمه ترگمان] اونا یه معامله کامل بهمون دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I thought we made a square deal. It is a good business decision.
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که ما یک معامله مربع انجام دادیم این یک تصمیم تجاری خوب است
[ترجمه ترگمان] فکر کردم یه معامله مربع ساختیم این یه تصمیم تجاری خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's a square deal.
[ترجمه گوگل]این یک معامله مربع است
[ترجمه ترگمان]معامله مربعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fair deal; fair treatment
if you are given a square deal, you are treated fairly and honestly.

پیشنهاد کاربران

بپرس