squandering

جمله های نمونه

1. He accused the Conservatives of squandering £100 million of North Sea oil receipts that could have rebuilt the country on tax cuts.
[ترجمه گوگل]او محافظه کاران را به هدر دادن ۱۰۰ میلیون پوند از دریافتی نفت دریای شمال متهم کرد که می توانست کشور را با کاهش مالیات بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]او محافظه کاران را به هدر دادن ۱۰۰ میلیون پوند از رسیده ای نفت شمال متهم کرد که می توانستند این کشور را با کاهش مالیات بازسازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alton increased the pressure and, after squandering several chances, took the lead on 60 minutes.
[ترجمه گوگل]آلتون فشار را بیشتر کرد و پس از هدر دادن چندین موقعیت، در دقیقه 60 پیش افتاد
[ترجمه ترگمان]Alton فشار را افزایش داد و پس از آنکه چندین شانس را هدر داد، ۶۰ دقیقه طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No temptation Thus, persistent gambling or the squandering of large sums of money upon it has been regarded as a sin.
[ترجمه گوگل]بدون وسوسه بنابراین، قمار مستمر یا هدر دادن مبالغ هنگفت بر آن گناه تلقی شده است
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، قمار مداوم یا هدر دادن مبالغ هنگفت پول به آن گناه محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, what better excuse for squandering my own cash on expanding my catfish collection?
[ترجمه گوگل]با این حال، چه بهانه ای بهتر برای هدر دادن پول نقد خود برای گسترش مجموعه گربه ماهی ام؟
[ترجمه ترگمان]با این حال، چه بهانه بهتری برای هدر دادن پول خود برای گسترش مجموعه گربه ماهی ام وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Lamont's squandering of £1 billion in his vain bid to prop up the pound has not helped.
[ترجمه گوگل]هدر دادن 1 میلیارد پوند آقای لامونت در تلاش بیهوده اش برای تقویت پوند کمکی نکرد
[ترجمه ترگمان]squandering Mr ۱ میلیارد پوندی در تلاش بی هوده خود برای پشتیبانی از پوند کمکی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I see all this potential, and I see squandering.
[ترجمه گوگل]من این همه پتانسیل را می بینم و هدر دادن را می بینم
[ترجمه ترگمان]من همه این چیزها را می بینم و I را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only true happiness comes from squandering ourselves for a purpose!
[ترجمه گوگل]تنها خوشبختی واقعی از هدر دادن خودمان برای یک هدف حاصل می شود!
[ترجمه ترگمان]تنها خوشبختی واقعی ناشی از هدر دادن خودمان به خاطر یک هدف است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But are we not squandering our future relinquishing sweeping responsibility to the state?
[ترجمه گوگل]اما آیا ما آینده خود را با واگذاری مسئولیت گسترده به دولت تلف نمی کنیم؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا ما قصد نداریم که آینده خود را رها کنیم و مسئولیت خود را به دولت واگذار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After recklessly squandering the money left by his predecessors he was in no position to cope with a massive rinderpest epidemic that began devastating his subjects' livestock in 129
[ترجمه گوگل]پس از هدر دادن بی پروا پول به جا مانده از پیشینیانش، او در موقعیتی نبود که با یک بیماری همه گیر عفونی بزرگ که در سال 129 شروع به ویران کردن دام های رعایایش کرد، مقابله کند
[ترجمه ترگمان]او پس از هدر دادن پول هایی که از پیشینیان خود به جا مانده بود، در موقعیتی نبود که با یک بیماری همه گیر طاعون گاوی مواجه شود که در ۱۲۹ مورد از احشام خود را در ۱۲۹ مورد از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In squandering the health of its young, the world squanders its tomorrows.
[ترجمه گوگل]دنیا با هدر دادن سلامتی جوانانش، فرداهایش را به باد می دهد
[ترجمه ترگمان]جهان در هدر دادن سلامتی جوانان خود، tomorrows خود را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I see all this potential And I see squandering.
[ترجمه گوگل]من این همه پتانسیل را می بینم و هدر دادن را می بینم
[ترجمه ترگمان]من همه این چیزها را می بینم و I را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You're faced with ending it all, of squandering what was given.
[ترجمه گوگل]شما با پایان دادن به همه چیز مواجه هستید، با هدر دادن آنچه داده شده است
[ترجمه ترگمان]تو با این همه مصیبت مواجه شدی و آنچه را که به تو داده شد، نابود کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only true happiness comes from squandering ourselves a purpose.
[ترجمه گوگل]تنها خوشبختی واقعی از هدر دادن یک هدف حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]تنها خوشبختی واقعی ناشی از هدر دادن یک هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smoking is tantamount to squandering their health and shorten their lives.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات مساوی است با هدر دادن سلامت و کوتاه شدن عمر آنها
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن معادل هدر دادن سلامت آن ها و کوتاه کردن زندگی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wasteful spending of money or other resources

پیشنهاد کاربران

اتلاف، هدر دادن
squandering time and money
اتلاف وقت و پول
اسراف

بپرس