squamation


معنی: پولک، بشکل فلس، پوشش فلسی شکل حیوانات
معانی دیگر: (گیاه یا جانور) پولک پوشی، فلس پوشی، پولک داری

مترادف ها

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

بشکل فلس (اسم)
squamation

پوشش فلسی شکل حیوانات (اسم)
squamation

انگلیسی به انگلیسی

• scaliness; arrangement of scales on an animal

پیشنهاد کاربران

بپرس