squama

/ˈskweɪmə//ˈskweɪmə/

معنی: پولک، فلس، ساختمان فلس مانند
معانی دیگر: (گیاه یاجانور) فلس، سخت پوستک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: squamae
• : تعریف: a scale or scalelike part of an animal.
مشابه: scale

جمله های نمونه

1. Epoxy; Denaturation asphaltum; Heavy duty anti-corrosive paint; Glass squama; Surfacedispose.
[ترجمه گوگل]اپوکسی؛ دناتوراسیون آسفالت; رنگ ضد خوردگی سنگین؛ اسکوامای شیشه ای; سطحی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]Epoxy؛ denaturation asphaltum؛ وظیفه سنگین ضد مواد خورنده؛ squama شیشه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Purpose:To make a further understanding of the temporal squama false fracture.
[ترجمه گوگل]هدف: درک بیشتر شکستگی کاذب اسکوامای گیجگاهی
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد درک بیشتر شکستگی کاذب squama زمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Efficacy: Deep-seated nourishing formula can repair hair squama and supply protein.
[ترجمه گوگل]اثربخشی: فرمول مغذی عمیق می تواند کف مو را ترمیم کند و پروتئین را تامین کند
[ترجمه ترگمان]تاثیر: فرمول تغذیه در سطح عمیق می تواند squama مو و پروتئین تامین را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a result, the blain and squama type of dermatophytosis is very difficult to be cured.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، درمان درماتوفیتوز نوع بلین و اسکواما بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، درمان blain و squama of بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A conductive coating is prepared from MP resin, squama graphite, filler, corresponding solvents and auxiliaries. Conductivity of squama graphite and corrosion resistant properties are reviewed.
[ترجمه گوگل]یک پوشش رسانا از رزین MP، گرافیت اسکواما، پرکننده، حلال های مربوطه و مواد کمکی تهیه می شود رسانایی اسکواما گرافیت و خواص مقاوم در برابر خوردگی بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]یک روکش رسانا از رزین MP، squama گرافیت، filler، حلال های متناظر و auxiliaries تهیه می شود خواص ضد خوردگی بتن پاشیده شده و خواص مقاوم در برابر خوردگی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. BLM is effective in treatment of squama cancer of head and cervix, and malignant lymphoma without decreasing leucocytes, inhibiting immune functions and damaging hemopoietic system.
[ترجمه گوگل]BLM در درمان سرطان اسکوامای سر و دهانه رحم و لنفوم بدخیم بدون کاهش لکوسیت ها، مهار عملکرد سیستم ایمنی و آسیب رساندن به سیستم خونسازی موثر است
[ترجمه ترگمان]BLM در درمان سرطان سینه و دهانه رحم و lymphoma بدخیم بدون کاهش leucocytes، مهار عملکرد ایمنی و آسیب رساندن به سیستم hemopoietic موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to histocyte classification, most are squama cancer(4 14 % ).
[ترجمه گوگل]بر اساس طبقه بندی هیستوسیت، بیشتر سرطان اسکواما (4 14 درصد) است
[ترجمه ترگمان]براساس طبقه بندی histocyte، اغلب آن ها مبتلا به سرطان هستند (۴ % %)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Squama Rock:The rock originated from the fallen squama of an evil dragon in Twin Dragon Valley.
[ترجمه گوگل]سنگ اسکواما: این صخره از اسکوامای افتاده یک اژدهای شیطانی در دره اژدهای دوقلو سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]راک Squama: صخره از the سقوط یک اژدهای شیطانی در دره اژدها سرچشمه گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Squama will fall off when push it.
[ترجمه گوگل]اسکواما با فشار دادن آن می افتد
[ترجمه ترگمان] وقتی که فشارش بده، Squama از بین می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The skin tissue and squama conformation of Laudakin stoliczkana's and Phrynocephalus versicolor's different parts were observed.
[ترجمه گوگل]ساختار بافت پوست و اسکواما قسمت‌های مختلف Laudakin stoliczkana و Phrynocephalus versicolor مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]بافت پوست و ترکیب squama از بخش های مختلف Laudakin stoliczkana و Phrynocephalus versicolor مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rare hairtail with long squama, not bad! Push! ! !
[ترجمه گوگل]دم موی کمیاب با اسکوامای بلند، بد نیست! فشار دادن! ! !
[ترجمه ترگمان]hairtail نادر با squama دراز، نه بد! زور بزن! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. BLM is effective in treatment of squama cancer of head and cervix, and malignant lymphoma without decreasing leucocytes, inhibiting immuno-functions, and damaging hemopoietic system.
[ترجمه گوگل]BLM در درمان سرطان اسکوامای سر و دهانه رحم و لنفوم بدخیم بدون کاهش لکوسیت ها، مهار عملکردهای ایمنی و آسیب رساندن به سیستم خونسازی موثر است
[ترجمه ترگمان]BLM در درمان سرطان سینه و دهانه رحم و lymphoma بدخیم بدون کاهش leucocytes، مهار immuno و آسیب به سیستم hemopoietic موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Try to meditate using your imagination, God of nature is working in her studio, elaborately designing magical sculpt for each wing, seriously daubing charming color for each squama .
[ترجمه گوگل]سعی کنید با استفاده از تخیل خود مدیتیشن کنید، خدای طبیعت در استودیوی خود کار می کند، مجسمه جادویی را برای هر بال به طور دقیق طراحی می کند، و به طور جدی رنگ جذاب را برای هر اسکواما به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از تخیل خود استفاده کنید، خدای طبیعت در استودیوی او کار می کند، با طراحی یک sculpt جادویی برای هر بال، یک رنگ جذاب برای هر جناح دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Expanded graphite is a soft porous material which is produced by natural squama graphite by means of oxidation, inserting, watering, dryness and expansion.
[ترجمه گوگل]گرافیت منبسط شده یک ماده متخلخل نرم است که توسط گرافیت اسکوامای طبیعی از طریق اکسیداسیون، وارد کردن، آبیاری، خشک شدن و انبساط تولید می شود
[ترجمه ترگمان]گرافیت گسترده یک ماده متخلخل نرم است که توسط گرافیت squama طبیعی به وسیله اکسیداسیون، inserting، آبیاری، خشکی و انبساط حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

فلس (اسم)
scale, flake, small copper coin, squama

ساختمان فلس مانند (اسم)
squama

تخصصی

[زمین شناسی] پولک ،ساختمان فلس مانند ،صفحه قاعده بال. بالچه. لبه های قاعده بال ( دو بالان ).

انگلیسی به انگلیسی

• scale, part which resembles a scale

پیشنهاد کاربران

بپرس