1. Mother is devoted to Dad although they squabble all the time.
[ترجمه گوگل]مادر به پدر وفادار است، اگرچه آنها همیشه دعوا می کنند
[ترجمه ترگمان]مادر همیشه به پدر علاقه دارد، هر چند که همیشه با هم جر و بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Polly and Susie were having a squabble about who was going to hold the dog's lead.
[ترجمه گوگل]پولی و سوزی در حال دعوا بودند که چه کسی قرار است هدایت سگ را در دست بگیرد
[ترجمه ترگمان]جان پولی و سوزی جر و بحث می کردند که چه کسی می خواهد سرب را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He always likes to squabble with others about petty matters.
[ترجمه گوگل]او همیشه دوست دارد در مورد مسائل جزئی با دیگران دعوا کند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه دوست داره با دیگران در مورد مسائل جزیی بحث کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Universes squabble over him - Here a bone, there a rag.
[ترجمه گوگل]کیهان ها بر سر او دعوا می کنند - اینجا یک استخوان، آنجا یک پارچه
[ترجمه ترگمان]این جر و بحث روی اون - اینجا یه استخون هست، یه تیکه پارچه -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At a third, two little boys squabble over the telephone, which has been unplugged.
[ترجمه گوگل]در یک سوم، دو پسر کوچک بر سر تلفن که از پریز برق جدا شده است با هم دعوا می کنند
[ترجمه ترگمان]در یک سوم، دو بچه کوچک که از پشت تلفن حرف می زنند، که از برق کشیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What began as a squabble has polarised into a national debate.
[ترجمه گوگل]آنچه به عنوان یک نزاع آغاز شد به یک بحث ملی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان یک squabble آغاز شد، به یک بحث ملی تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The kids always squabble about who should do the dishes.
[ترجمه گوگل]بچه ها همیشه دعوا می کنند که چه کسی باید ظرف ها را بشویید
[ترجمه ترگمان]بچه ها همیشه در مورد اینکه چه کسی باید این غذاها را انجام دهد دعوا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No part of the squabble is more controversial than its scientific underpinning.
[ترجمه گوگل]هیچ بخشی از این دعوا به اندازه پشتوانه علمی آن بحث انگیز نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ بخشی از مشاجره بیش از زیربنای علمی آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Besides, the invariable squabble for money on Saturday nights had begun to weary her unspeakably.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کشمکشهای غیرقابل تغییر برای پول در شبهای شنبه او را به طرز غیرقابل توصیفی خسته کرده بود
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، جدال دائمی برای پول در شب های شنبه، او را سخت خسته کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bribery scandal sparked a squabble between radicals and moderates in the parliament.
[ترجمه گوگل]رسوایی رشوه جرقه زد و بند میان رادیکال ها و میانه روها در مجلس شد
[ترجمه ترگمان]رسوایی رشوه خواری باعث ایجاد squabble بین تندروها و میانه روها در پارلمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Government departments should squabble a little less over trifles.
[ترجمه گوگل]ادارات دولتی باید کمی کمتر بر سر مسائل جزئی دعوا کنند
[ترجمه ترگمان]قسمت های دولت هم باید کمی با جزئیات بحث کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The small gift will smooth over the squabble between the husband and wife.
[ترجمه گوگل]این هدیه کوچک اختلافات بین زن و شوهر را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این هدیه کوچک بر the بین زن و شوهر غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Babbitt did not often squabble with his employees.
[ترجمه گوگل]بابیت اغلب با کارمندانش دعوا نمی کرد
[ترجمه ترگمان]به بیت اغلب با کارکنان خود کلنجار نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then there was a squabble on the landing.