spy out


(پس از مشاهده و بررسی) کشف کردن، کاشف به عمل آوردن

پیشنهاد کاربران

He quickly spy out the waiter.
Notice sb or sth
استراق سمع
Notice somebody or something
جاسوسی کردن
متوجه حضور کسی شدن

متوجه ( حضور کسی یا چیزی ) شدن، توجه کردن
خبر دادن، آگاه کردن

بپرس