sputum

/ˈspjuːtəm//ˈspjuːtəm/

معنی: تف، بزاق، خلط سینه
معانی دیگر: تف همراه با اخلاط، اخ تف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sputa
• : تعریف: material that is spat or coughed out, such as saliva or mucus.

جمله های نمونه

1. tenacious sputum
اخ و تف چسبناک

2. Gao Yang noticed a frothy string of bloody sputum at the corner of his mouth and felt sorry for the sharp-tongued fellow.
[ترجمه گوگل]گائو یانگ متوجه یک رشته خلط خون آلود در گوشه دهانش شد و برای همنوع تیز زبان متاسف شد
[ترجمه ترگمان]Gao، او را دید که در گوشه دهانش یک خلط خونی خون آلود دیده می شود و احساس تاسف کرد که او آدم sharp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blood stained sputum, salty, sour or yellow.
[ترجمه گوگل]خلط آغشته به خون، شور، ترش یا زرد
[ترجمه ترگمان]مخاط خونی، شور، ترش یا زرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bloody sputum. Whooping cough may be like this or even asthma.
[ترجمه گوگل]خلط خونی سیاه سرفه ممکن است مانند این یا حتی آسم باشد
[ترجمه ترگمان]خلط خونی سیاه سرفه ممکن است مثل این یا حتی تنگی نفس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A sputum specimen was obtained and sent to the laboratory for analysis.
[ترجمه گوگل]یک نمونه خلط تهیه و برای تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]یک نمونه خلط به دست آمد و برای آنالیز به آزمایشگاه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sputum had decreased and for two successive tests had been negative.
[ترجمه گوگل]خلط کاهش یافته بود و دو آزمایش متوالی منفی بود
[ترجمه ترگمان]خلط کاهش یافت و برای دو آزمایش متوالی منفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A sputum pot and tissues should be provided if appropriate and steam inhalations may be ordered.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم یک گلدان خلط و دستمال باید تهیه شود و ممکن است استنشاق بخار تجویز شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که inhalations مناسب و بخار سفارش داده شود، یک ظرف خلط و بافت باید فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, if there endotracheal sputum sound, you need to make rules to give sputum.
[ترجمه گوگل]البته، اگر صدای خلط داخل تراشه وجود دارد، باید قوانینی را برای خلط ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]البته، اگه صدای مخاط وجود داشته باشه شما باید قانون ایجاد کنید تا بزاق ترشح کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Neutrophil chemotactic activity in sputum supernatant was higher than the pool of normal subjects both in chronic asthma and COPD patients.
[ترجمه گوگل]فعالیت کموتاکتیک نوتروفیل در مایع رویی خلط در بیماران مبتلا به آسم مزمن و COPD بیشتر از افراد عادی بود
[ترجمه ترگمان]فعالیت neutrophil chemotactic در خلط خلط بالاتر از استخر سوژه های عادی در بیماران مبتلا به آسم مزمن و COPD بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wind - resistance sputum Yu: limb pain, numbness, skin flushes, not inconsistent temperature, acral gangrene visible ulcers.
[ترجمه گوگل]باد - مقاومت در برابر خلط یو: درد اندام، بی‌حسی، برافروختگی پوست، دمای ناسازگار، زخم‌های مرئی قانقاریای آکرال
[ترجمه ترگمان]خلط با مقاومت باد یو: درد عضو، بی حسی، پوست سرخ، و نه با دمای متناقض، acral gangrene visible دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sputum smear spot is not suitable to be established in township hospital in terms of staff, housing settings, or equipment.
[ترجمه گوگل]نقطه اسمیر خلط برای ایجاد در بیمارستان شهرستان از نظر پرسنل، محل اقامت یا تجهیزات مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]تشخیص مکان آلودگی برای ایجاد در بیمارستان شهرستان از نظر کارکنان، تنظیمات مسکن، و یا تجهیزات مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions. Use of 3 induced sputum samples was more sensitive than use of 3 gastric washings for diagnosis of tuberculosis in patients who could not expectorate spontaneously.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از 3 نمونه خلط القا شده نسبت به استفاده از 3 شستشوی معده برای تشخیص سل در بیمارانی که امکان خلط خودبه‌خود را نداشتند حساس‌تر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری استفاده از نمونه های بزاق ۳ القا شده بسیار حساس تر از استفاده از ۳ washings gastric برای تشخیص بیماری سل در بیمارانی است که به طور خودبخود expectorate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Direct smear of sputum was conducted with Ziehl - Neelsen acid - fast staining to detect tubercle bacillus.
[ترجمه گوگل]اسمیر مستقیم خلط با رنگ آمیزی سریع Ziehl - Neelsen acid برای تشخیص باسیل سل انجام شد
[ترجمه ترگمان]آلودگی مستقیم خلط با رنگ آمیزی سریع Ziehl - Neelsen به منظور تشخیص bacillus tubercle انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The old man tried to spit up sputum, but he could not.
[ترجمه گوگل]پیرمرد سعی کرد خلطش را بیرون بیاورد، اما نتوانست
[ترجمه ترگمان]پیرمرد سعی کرد خلط سینه اش را تف کند، اما نتوانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In some patients, there was four-fold increase in antibody response before the first sputum culture of P cepacia.
[ترجمه گوگل]در برخی از بیماران، قبل از اولین کشت خلط P cepacia، افزایش چهار برابری در پاسخ آنتی بادی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در برخی از بیماران، افزایش چهار برابر در واکنش آنتی بادی در برابر اولین بیماری خلط P cepacia وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تف (اسم)
spit, sputum, spittle

بزاق (اسم)
spit, slobber, saliva, sputum

خلط سینه (اسم)
sputum

انگلیسی به انگلیسی

• saliva and other matter that is spat from the mouth

پیشنهاد کاربران

sputum ( پزشکی )
واژه مصوب: خلط
تعریف: بزاق آمیخته به بلغم که با سرفه از راه تنفس خارج می‏شود

بپرس