spurn

/ˈspɜːrn//spɜːn/

معنی: رد کردن، لگد زدن، پشت پا زدن
معانی دیگر: (با خشم یا تحقیر) رد کردن، نپذیرفتن، مناعت طبع نشان دادن، (قدیمی) با لگد بیرون کردن، با تیپا راندن، (قدیمی) لگد، تیپا

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spurns, spurning, spurned
• : تعریف: to reject, refuse, or treat with scorn; disdain; despise.
متضاد: accept, crave, embrace, welcome
مشابه: disdain, flout, reject, repel, repudiate, repulse, scorn, snub

- He spurned all my offers of help.
[ترجمه گوگل] او تمام پیشنهادهای من برای کمک را رد کرد
[ترجمه ترگمان] اون همه پیشنهادها و پیشنهاد منو رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to show scorn; reject something scornfully (often fol. by at).
مشابه: flout
اسم ( noun )
• : تعریف: a scornful rejection or contemptuous treatment.
متضاد: acceptance, embrace, welcome
مشابه: repulse

جمله های نمونه

1. She spurned my offers of help.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کمک من را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اون پیشنهاد کمک منو رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She spurned his overtures of love.
[ترجمه گوگل]او پیشنهادهای عشق او را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهادش را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The president spurned the tight security surrounding him and adopted a more intimate style of campaigning.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور تدابیر شدید امنیتی پیرامون خود را رد کرد و سبک صمیمی‌تری از مبارزات انتخاباتی اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور تدابیر شدید امنیتی پیرامون او را رد کرد و یک سبک ویژه از مبارزات انتخاباتی را به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She spurned all offers of help.
[ترجمه گوگل]او همه پیشنهادات کمک را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او همه پیشنهادها کمک را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We should spurn at the difficulties but not look down upon them.
[ترجمه Tina] ما به مشکلات نباید اعتنا کنیم امانباید آنها را دست کم یگیریم
|
[ترجمه گوگل]ما باید از سختی ها چشم پوشی کنیم، اما به آنها به چشم تحقیر نگاه نکنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از این مشکلات لذت ببریم، اما به آن ها نگاه نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He spurned the advice of management consultants.
[ترجمه گوگل]او توصیه های مشاوران مدیریت را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد مشاوران مدیریت را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They spurn all our offers of help.
[ترجمه گوگل]آنها تمام پیشنهادات ما برای کمک را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام پیشنهادها ما را خوار می شمارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ellis plays the part of the young lover spurned by his mistress.
[ترجمه گوگل]الیس نقش عاشق جوانی را بازی می کند که معشوقه اش او را طرد کرده است
[ترجمه ترگمان]الیس نقش یک عاشق جوان را بازی می کند که توسط معشوقه او رد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Spurn Head has a reputation for rarities.
[ترجمه گوگل]Spurn Head به خاطر چیزهای کمیاب شهرت دارد
[ترجمه ترگمان]Spurn هد به این اقلام کمیاب مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eve spurned Mark's invitation.
[ترجمه گوگل]حوا دعوت مارک را رد کرد
[ترجمه ترگمان]ای و دعوت مارک را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Dudaev would be foolish to spurn the offer outright.
[ترجمه گوگل]اما دودایف احمقانه است که این پیشنهاد را رد کند
[ترجمه ترگمان]اما اگر چنین باشد، حماقت محض است که این پیشنهاد را به صراحت قبول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She spurned his advances.
[ترجمه گوگل]او پیشرفت های او را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اون از پیشرفت اون چشم پوشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What other birds breed on Spurn?
[ترجمه گوگل]چه پرندگان دیگری در اسپورن تولید مثل می کنند؟
[ترجمه ترگمان]پرندگان دیگر در Spurn چه می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As an armyman, I spurn fearlessly at all danger and the enemy.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک ارتشی بی باک در برابر هر خطر و دشمن طفره می رفتم
[ترجمه ترگمان]من بدون ترس و وحشت نسبت به همه خطر و دشمن احساس مسئولیت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رد کردن (فعل)
decline, gainsay, deny, disclaim, repudiate, disown, pass, disapprove, interdict, veto, rebuff, confute, repel, balk, rebut, baulk, reject, throw down, refuse, overrule, pass up, ignore, spurn, disaffirm, disorient, contradict, controvert, refute, disallow, disprove, impugn, disavow, discommend, hand off

لگد زدن (فعل)
kickback, hoof, boot, kick, spurn, poach

پشت پا زدن (فعل)
spurn

انگلیسی به انگلیسی

• contemptuous rejection, denigrating attitude
reject, repel; treat with contempt
if you spurn something, you refuse to accept it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

To reject or refuse someone or something with disdain or contempt.
رد کردن یا نپذیرفتن کسی یا چیزی با تحقیر یا توهین آمیز.
مثال؛
She spurned his advances and walked away.
A person discussing a job offer might say, “I had to spurn their offer because it didn’t meet my expectations. ”
...
[مشاهده متن کامل]

In a romantic movie, a character might say, “He spurned her love and broke her heart. ”.

مترادف با
Rule out هسته
Reject
رد کردن
ریزش، باپاچیزی را ریختن

بپرس