spunk

/ˈspəŋk//spʌŋk/

معنی: چوب، دلیری، دل، جرات، اتش زنه
معانی دیگر: چوب دودکن، قارچ دودی (punk هم می گویند)، اتش گرفتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: courage, spirit, or determination.
متضاد: funk
مشابه: backbone, fight, mettle, nerve, pluck

(2) تعریف: soft or partly rotted wood.

جمله های نمونه

1. After his death, the soldier was cited for spunk.
[ترجمه علی معربی] پس از مرگش از آن سرباز به شجاعت یاد شد
|
[ترجمه گوگل]پس از مرگ او، این سرباز به اتهام بدجنسی مورد استناد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این سرباز پس از مرگ وی به \"spunk\" اشاره داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Only one spunk fertilizes an egg.
[ترجمه گوگل]فقط یک اسپانک تخمک را بارور می کند
[ترجمه ترگمان]فقط یک جراتش و یک تخم مرغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I admired her independ-ence and her spunk.
[ترجمه Mahdi85] من استقلال و دلیری اورا تحسین کردم
|
[ترجمه گوگل]من استقلال و حرمت شکنی او را تحسین کردم
[ترجمه ترگمان]ence و spunk او را تحسین می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Among her many virtues are loyalty,spunk,and truthfulness.
[ترجمه گوگل]از بسیاری از فضایل او می توان به وفاداری، سخاوت و راستگویی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]در میان بسیاری از فضایل، صداقت، شجاعت، و صداقت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No need to spunk up, it's ok to speak your ideas to her.
[ترجمه گوگل]نیازی به بداخلاقی نیست، اشکالی ندارد که ایده های خود را با او بیان کنید
[ترجمه ترگمان]لازم نیست دل و جرات پیدا کنی، چیزی نیست که بخوای با اون حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had a lot of spunk.
[ترجمه گوگل]او حرکات زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]چه جراتی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You should spunk up and face the facts.
[ترجمه گوگل]شما باید غافلگیر شوید و با واقعیت ها روبرو شوید
[ترجمه ترگمان] باید خودتو جمع و جور کنی و با حقایق روبرو بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Erma's got a lot of spunk.
[ترجمه گوگل]ارما خیلی ذوق زده است
[ترجمه ترگمان]Erma کلی جرات داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Talk about trying to cure warts with spunk - water such a blame fool way as that!
[ترجمه گوگل]صحبت در مورد تلاش برای درمان زگیل با اسپانک - آب به این روش احمقانه سرزنش!
[ترجمه ترگمان]حرف زدن راجع به زی گیل با آب و آب و این جور چیزها!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Show some spunk . Quit pretending you're being abused.
[ترجمه گوگل]کمی بدجنس نشان بده از تظاهر به اینکه مورد آزار قرار گرفته اید دست بردارید
[ترجمه ترگمان]some نشان بده انقدر وانمود نکن که ازش سو استفاده می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Spunk up, everything will be all right.
[ترجمه گوگل]ول کن همه چیز درست میشه
[ترجمه ترگمان]بارون میاد، همه چیز درست می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She got her spunk up and left the country.
[ترجمه گوگل]او قدرت خود را به دست آورد و کشور را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]She را بلند کرد و از کشور بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those kids had spunk who hiked through the forest in the dark.
[ترجمه گوگل]آن بچه‌هایی که در تاریکی در جنگل قدم می‌زدند، تندخو کرده بودند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها spunk داشتند که در تاریکی قدم می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Spunk up before the public at least.
[ترجمه گوگل]لااقل در برابر عموم مردم به هم زدن
[ترجمه ترگمان]لااقل پیش از عموم بارون بارون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب (اسم)
shaft, stick, bat, rod, wood, timber, stave, spunk

دلیری (اسم)
courage, glamor, bravery, valor, spunk, chivalry

دل (اسم)
heart, midst, spunk, conscience

جرات (اسم)
gut, grittiness, courage, spirit, venture, daring, mettle, spunk

اتش زنه (اسم)
light, tinder, spunk, flint, silex, punk

انگلیسی به انگلیسی

• spirit, mettle, pluck, courage (slang); kindling, touchwood, wood that catches easily on fire and is used to start a larger fire; (british offensive slang) semen
spunk is courage; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

Spunk refers to a lively and spirited attitude, especially in the face of difficulty or adversity. It implies a sense of determination and resilience.
نگرش با نشاط و با روحیه، به ویژه در مواجهه با سختی یا ناملایمات.
...
[مشاهده متن کامل]

دلالت بر حس عزم و تاب آوری دارد.
مثال؛
She’s got a lot of spunk and never gives up.
In a discussion about overcoming obstacles, someone might share, “I faced the challenge with spunk and refused to let it bring me down. ”
Another might compliment someone’s energetic approach by saying, “I love your spunk and enthusiasm for life. ”

مایع منی / آب کمر / مایع مردانه حاوی اسپرم
the condom is full of spunk
کاندوم پر از آب منی شده
منی ( مایع مردانه )
شجاعت - جرات

بپرس