spun out
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
از فاز خارج شدن / داغون شدن / چرخیدن ذهنی / شوت شدن
در زبان محاوره ای:
فازش پریده، شوت شده، چرخیده، داغونه، مغزش رفته تو اسپین
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( خیابانی – روان گردان ) :
فردی که تحت تأثیر شدید مواد محرک مثل مت آمفتامین ( کرنک، شیشه ) قرار گرفته و دچار بی خوابی، پرحرفی، پارانوییا، یا رفتارهای وسواسی شده
مثال:
He’s been up for three days—totally **spun out** on meth.
سه روزه نخوابیده—کامل شوت شده با شیشه.
2. ( استعاری – روانی یا احساسی ) :
فردی که از نظر ذهنی یا احساسی به هم ریخته، دچار اضطراب، وسواس، یا فروپاشی روانی شده—even بدون مصرف مواد
مثال:
After the breakup, she was **spun out**—couldn’t think straight.
بعد از جدایی، چرخیده بود—نمی تونست درست فکر کنه.
3. ( فرهنگی – نمادین ) :
در روایت های خیابانی یا موسیقی رپ، نماد سقوط، بی قراری، و ذهنی که از کنترل خارج شده؛ گاهی با لحن هشداردهنده، گاهی با همدردی
مثال:
The track’s about a kid **spun out** by street life and trauma.
آهنگ درباره ی بچه ایه که زندگی خیابونی و زخم ها شوتش کرده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
fried – tweaked – zoned out – cracked – wired – blasted
از فاز خارج شدن / داغون شدن / چرخیدن ذهنی / شوت شدن
در زبان محاوره ای:
فازش پریده، شوت شده، چرخیده، داغونه، مغزش رفته تو اسپین
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( خیابانی – روان گردان ) :
فردی که تحت تأثیر شدید مواد محرک مثل مت آمفتامین ( کرنک، شیشه ) قرار گرفته و دچار بی خوابی، پرحرفی، پارانوییا، یا رفتارهای وسواسی شده
مثال:
سه روزه نخوابیده—کامل شوت شده با شیشه.
2. ( استعاری – روانی یا احساسی ) :
فردی که از نظر ذهنی یا احساسی به هم ریخته، دچار اضطراب، وسواس، یا فروپاشی روانی شده—even بدون مصرف مواد
مثال:
بعد از جدایی، چرخیده بود—نمی تونست درست فکر کنه.
3. ( فرهنگی – نمادین ) :
در روایت های خیابانی یا موسیقی رپ، نماد سقوط، بی قراری، و ذهنی که از کنترل خارج شده؛ گاهی با لحن هشداردهنده، گاهی با همدردی
مثال:
آهنگ درباره ی بچه ایه که زندگی خیابونی و زخم ها شوتش کرده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
کش دادن، موکول کردن
نگران بودن