spud

/ˈspəd//spʌd/

معنی: کج بیل، سیب زمینی، چاقوی کوتاه، بیلچه مخصوص کندن علف هرزه، با بیل کندن
معانی دیگر: بیلچه ی علف هرزه چینی، چاقوی کوتاه (برای کندن پوست درخت و غیره)، تراشگر، (عامیانه) سیب زمینی، با بیلچه کندن، بابیل کندن منهدم کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tool with a narrow spadelike head for digging up weeds or roots, or a similar tool for cutting holes in ice.

(2) تعریف: (informal) a potato.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spuds, spudding, spudded
• : تعریف: to dig up with or as if with a spud.

جمله های نمونه

1. The well now is spudded in by the machine.
[ترجمه گوگل]چاه در حال حاضر توسط دستگاه خرد شده است
[ترجمه ترگمان]چاهی است که در حال حاضر توسط ماشین مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How many spuds do you want?
[ترجمه گوگل]چند تا اسپاد میخوای؟
[ترجمه ترگمان]چند تا سیب زمینی میخوای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is reported that the first well was spuded in yesterday.
[ترجمه گوگل]خبرها حاکی از آن است که اولین چاه دیروز در این منطقه حفر شده است
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که اولین چاه در روز گذشته افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But she went down like a sack of spuds and cracked her head open.
[ترجمه گوگل]اما او مانند یک گونی اسپاد پایین رفت و سرش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]اما او مثل یک کیسه سیب زمینی رفت و سرش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Natural gas fed through the spud drillings are rapidly and intimately mixed with combustion air flowing through the burner throat.
[ترجمه گوگل]گاز طبیعی که از طریق حفاری‌های اسپاد تغذیه می‌شود، به سرعت و به طور نزدیک با هوای احتراق که در گلوگاه مشعل جریان دارد مخلوط می‌شود
[ترجمه ترگمان]گاز طبیعی که از the spud تغذیه می شود به سرعت و به طور مستقیم با هوای احتراق که از گلویش جاری می شود مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To transform the spuds, scientists chopped potato leaves into small pieces and scattered them across a laboratory culture dish.
[ترجمه گوگل]دانشمندان برای تغییر شکل اسپاد، برگ های سیب زمینی را به قطعات کوچک خرد کرده و در ظرف کشت آزمایشگاهی پراکنده کردند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان برای تبدیل the برگ، برگ های سیب زمینی را به تکه های کوچکی تبدیل کردند و آن ها را در ظرف یک ظرف کشت آزمایشگاهی پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gas spuds drillings are arranged to achieve flame stability.
[ترجمه گوگل]حفاری های اسپود گاز برای دستیابی به پایداری شعله مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]The spuds گاز برای دستیابی به ثبات شعله ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I used to weigh spuds and fill the shelves and all that sort of thing.
[ترجمه گوگل]من اسفدها را وزن می کردم و قفسه ها و این جور چیزها را پر می کردم
[ترجمه ترگمان]من به وزن کردن و پر کردن قفسه های کتاب و این جور چیزها عادت داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Run the string for the second spud in to the cement pulg.
[ترجمه گوگل]ریسمان اسپاد دوم را به داخل خمک سیمان بکشید
[ترجمه ترگمان]این نخ را برای spud دوم به the cement اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The name is Spud, Sam Spud. I was working late one night.
[ترجمه گوگل]اسم اسپاد، سام اسپاد است یک شب تا دیر وقت مشغول کار بودم
[ترجمه ترگمان]اسمش اسپود، سام اسپود یه شب تا دیروقت کار می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this paper, the structural safety of spud tanks and legs of the jack-up platform under the storm environment are studied in consideration of the pile-soil interaction using the ANSYS FEA software.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ایمنی ساختاری مخازن اسپود و پایه‌های سکوی جک آپ در زیر محیط طوفان با در نظر گرفتن اندرکنش شمع-خاک با استفاده از نرم‌افزار ANSYS FEA مورد بررسی قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ایمنی ساختاری مخازن spud و پایه های سکوی جک - بالا در محیط طوفان در بررسی اندرکنش خاک - خاک با استفاده از نرم افزار ANSYS FEA مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To convey oil, build a spud engine on the near oil well.
[ترجمه گوگل]برای انتقال نفت، یک موتور اسپاد روی چاه نزدیک نفت بسازید
[ترجمه ترگمان]برای انتقال نفت، یک موتور spud در اطراف چاه نفت بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before spud, adjust the viscosity of bentonite sweep to over 80 seconds by adding Lime.
[ترجمه گوگل]قبل از اسپود، ویسکوزیته جاروب بنتونیت را با افزودن آهک روی بیش از 80 ثانیه تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از spud، با اضافه کردن Lime، ویسکوزیته بنتونیت به بیش از ۸۰ ثانیه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A pre - spud meeting to be held prior to drilling.
[ترجمه گوگل]یک جلسه قبل از حفاری که قرار است قبل از حفاری برگزار شود
[ترجمه ترگمان]یک جلسه پیش از spud باید قبل از حفاری برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج بیل (اسم)
scuttle, scoop, shovel, hoe, spud

سیب زمینی (اسم)
spud, potato

چاقوی کوتاه (اسم)
spud, short knife

بیلچه مخصوص کندن علف هرزه (اسم)
spud

با بیل کندن (فعل)
shovel, spade, spud

تخصصی

[عمران و معماری] ویبراتور بیلچه ای - پایه
[نفت] آغاز به حفر کردن - ساق

انگلیسی به انگلیسی

• small spade for digging up weeds; tool for removing bark from trees; potato (informal)
spuds are potatoes; an informal word.

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe someone who is considered to be an idiot or foolish. It is often used in a lighthearted or joking manner, but can also be used to express frustration or annoyance with someone’s actions or behavior.
...
[مشاهده متن کامل]

شخص احمق یا کودن
این اغلب به شیوه ای خودمانی یا شوخی استفاده می شود، اما همچنین می تواند برای ابراز ناامیدی یا دلخوری از اعمال یا رفتار شخصی استفاده شود.
مثال؛
You forgot your keys again? You’re such a spud.
In a conversation about a friend’s silly mistake, someone might say, “He’s a total spud, always doing things without thinking. ”
A group of friends might playfully tease each other, saying, “Hey spud, how many times have you tripped today?”

سوزنک ( اسم ) : سوزنی که برای بیرون آوردن تکه غبار یا جسم خارجی دیگر از چشم استفاده می شود
سیب زمینی

بپرس