نو نوار کردن، تر و تمیز کردن، دستی به سر و روی چیزی کشیدن
تر و تمیز کردن، مرتب کردن
Oxford dictionary: to make somebody/something/yourself clean and neat دست سر و روی کسی یا چیزی کشیدن، تروتمیز کردن یا مرتب کردن کسی یا چیزی یا جایی، صفا دادن له ظاهر کسی یا چیزی
I got myself all spruced up for the big day واسه رویداد مهم ( روز بزرگ ) خودمو اماده کردم ( خودمو مرتب کردم و صفا دادم )
... [مشاهده متن کامل]
I got myself all spruced up for the big day واسه رویداد مهم ( روز بزرگ ) خودمو اماده کردم ( خودمو مرتب کردم و صفا دادم )
... [مشاهده متن کامل]
تمیز کاری کردن
دستی سر و روی چیزی کشیدن
تروتمیز کردن