• : تعریف: a pole that extends diagonally from the base of a mast to the uppermost corner of a fore-and-aft sail.
جمله های نمونه
1. Everyone was so moved by the ambassador's sprit of keeping his promise.
[ترجمه گوگل]همه از روحیه سفیر مبنی بر وفای به وعده خود بسیار متاثر شدند [ترجمه ترگمان]از طرف سفیر، همه به این طرف و آن طرف می رفتند و به او قول داده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You must pay in humiliation of sprit for everything received at the hands of philanthropy.
[ترجمه گوگل]شما باید برای هر چیزی که به دست بشردوستانه دریافت می شود، به تحقیر روح پرداخت کنید [ترجمه ترگمان]شما باید در مقابل هر چیزی که در دست بشر دوستانه گرفته شده است، خوار و خفیف کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Enterprise Sprit: Commitment oriented, value created.
[ترجمه گوگل]Enterprise Sprit: تعهد گرا، ایجاد ارزش [ترجمه ترگمان]تعهد سازمانی: تعهد محور، ارزش ایجاد شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Climbing is a good exercise for sprit do corps.
[ترجمه شادی] کوهنوردی ورزش خوبی برای خوب کردن روحیه است
|
[ترجمه گوگل]کوهنوردی یک تمرین خوب برای اسپریت دو سپاه است [ترجمه ترگمان]صعود برای corps یک ورزش خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Increases your total Stamina, Intellect, and Sprit by 1 %.
[ترجمه گوگل]استقامت، هوش و روحیه شما را تا 1 درصد افزایش می دهد [ترجمه ترگمان]در مجموع stamina، Intellect و Sprit را با ۱ درصد افزایش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Experience tour item design is the core and sprit of tour site planning.
[ترجمه گوگل]طراحی آیتم تور با تجربه، هسته و روح برنامه ریزی سایت تور است [ترجمه ترگمان]طراحی مورد بازدید از تجربه، هسته و sprit برنامه ریزی سایت تور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Scientific sprit is a sprit of the rationalness and seeking truth, facts, innovation and reform.
[ترجمه گوگل]روح علمی، روح عقلانیت و جستجوی حقیقت، حقایق، نوآوری و اصلاح است [ترجمه ترگمان]sprit علمی a از the و به دنبال حقیقت، حقایق، نوآوری و اصلاحات است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With strong team work sprit and staff coordination skill.
[ترجمه گوگل]با روحیه کار تیمی قوی و مهارت هماهنگی کارکنان [ترجمه ترگمان]با کار تیمی قوی و مهارت هماهنگی کارکنان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The wing of your sprit has grown plumpy .
[ترجمه گوگل]بال روحت پر شده [ترجمه ترگمان]بال کون شما plumpy بزرگ شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. However, cowboy sprit is deducted as a culture, affection, and a genuine rural pleasure in Calgary.
[ترجمه گوگل]با این حال، اسپریت کابوی به عنوان یک فرهنگ، محبت و یک لذت واقعی روستایی در کلگری کسر می شود [ترجمه ترگمان]با این حال، sprit گاوچران به عنوان یک فرهنگ، محبت و یک لذت روستایی اصیل در کالگری کم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Team work sprit and interpersonal skills.
[ترجمه گوگل]روحیه کار تیمی و مهارت های بین فردی [ترجمه ترگمان]روحیه تیمی و مهارت های بین فردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Good communication skill and teamwork sprit.
[ترجمه گوگل]مهارت ارتباطی خوب و روحیه کار تیمی [ترجمه ترگمان]مهارت ارتباطی خوب و کار گروهی کار تیمی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Team work sprit, willing to share knowledge with others, and good cooperation team member.
[ترجمه گوگل]روحیه کار تیمی، مایل به اشتراک گذاری دانش با دیگران و همکاری خوب عضو تیم [ترجمه ترگمان]تیم sprit، مایل به اشتراک دانش با دیگران و اعضای تیم هم کاری خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Develop their team - sprit and innovating sense.
[ترجمه گوگل]تیم خود را توسعه دهید - روحیه و حس نوآورانه [ترجمه ترگمان]توسعه تیم خود - sprit و نوآوری - را توسعه دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید