springe

/sprɪndʒ//sprɪndʒ/

معنی: دام، کمند، دام افکندن
معانی دیگر: (نادر)

جمله های نمونه

1. She likes springing surprises on people.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد سورپرایزهای بهاری برای مردم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره از مردم surprises کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What are the chances of these molecules springing spontaneously into existence?
[ترجمه گوگل]احتمال اینکه این مولکول ها به طور خود به خود به وجود بیایند چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی رخ می دهد که این مولکول ها به طور خود به خود به وجود آیند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fast-food restaurants are springing up all over town.
[ترجمه گوگل]رستوران های فست فود در سرتاسر شهر پیدا می شوند
[ترجمه ترگمان]رستوران فست فود همه جا داره از شهر خارج می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Let's go!' he said, springing into action.
[ترجمه گوگل]'بیا بریم!' او گفت و وارد عمل شد
[ترجمه ترگمان]برویم! در حالی که از جا جست و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. New houses were springing up all over the town.
[ترجمه گوگل]خانه های جدید در سرتاسر شهر سربرآورده بودند
[ترجمه ترگمان]خانه های تازه در سراسر شهر جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Owners of personal computers now are springing up.
[ترجمه گوگل]اکنون صاحبان رایانه های شخصی در حال ظهور هستند
[ترجمه ترگمان]Owners های شخصی حالا از جا می پرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Play areas for children are springing up all over the place.
[ترجمه گوگل]فضاهای بازی برای کودکان در همه جا به وجود آمده است
[ترجمه ترگمان]پخش کردن مناطق برای کودکان در همه جا در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oil is springing out from the well.
[ترجمه گوگل]نفت از چاه بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]نفت از چاه خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New towns are springing up to house the increasing population.
[ترجمه گوگل]شهرهای جدید در حال ظهور هستند تا جمعیت فزاینده را در خود جای دهند
[ترجمه ترگمان]شهره ای جدید به سرعت رشد می کنند تا جمعیت رو به افزایش را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Life has a habit of springing surprises.
[ترجمه گوگل]زندگی عادت دارد شگفتی های بهاری را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان] زندگی یه عادت غافلگیر کننده داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Opposition groups are springing up like mushrooms.
[ترجمه گوگل]گروه های اپوزیسیون مانند قارچ در حال ظهور هستند
[ترجمه ترگمان]گروه های مخالف مانند قارچ از جا جستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hot water was springing out of the tap.
[ترجمه گوگل]آب داغ از شیر آب بیرون می زد
[ترجمه ترگمان]آب داغ از شیر بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tales of the candidate's alleged past transgressions have begun springing up.
[ترجمه گوگل]داستان هایی از تخلفات ادعایی نامزد در گذشته شروع شده است
[ترجمه ترگمان]قصه های مربوط به تخلفات گذشته این نامزد شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wheat is springing up now.
[ترجمه گوگل]گندم ها اکنون در حال رویش هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون گندم از جا می پرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دام (اسم)
net, toil, ambush, trap, snare, pitfall, decoy, hook, noose, quicksand, grin, springe

کمند (اسم)
snare, tether, snarl, lasso, lariat, noose, springe

دام افکندن (فعل)
springe

پیشنهاد کاربران

بپرس