spring into action

پیشنهاد کاربران

شلاقی وارد عمل شدن
to suddenly become active, start moving, or start working ( English Dictionary )
به طور ناگهانی و غیر منتظره دست به کاری زدن
وارد عمل شدن
مثل فنر از جای خود پریدن
سریع وارد عمل شدن