• (1)تعریف: a twig or shoot from a plant, usu. with its leaves, flowers, or berries. • مشابه: spray
- a sprig of mint
[ترجمه گوگل] یک شاخه نعنا [ترجمه ترگمان] شاخه کوچکی از نعناع بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: an ornament resembling such a twig or shoot. • مشابه: spray
جمله های نمونه
1. a sprig of laurel
یک شاخه برگ بو
2. a sprig of parsely
یک شاخه جعفری
3. a young sprig of nobility
جوانی از نسل اشراف
4. Decorate with a sprig of mint .
[ترجمه گوگل]با یک شاخه نعنا تزئین کنید [ترجمه ترگمان]decorate با شاخه گل نعناع [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I decorated the fruit salad with a sprig of mint.
[ترجمه گوگل]سالاد میوه را با یک شاخه نعنا تزئین کردم [ترجمه ترگمان]سالاد میوه را با شاخه نعناع تزئین کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He wore a sprig of lilac in his button hole.
[ترجمه عابدی اصغر] اویک شاخه گل یاس در سوراخ دکمه پیراهنش گذاشته بود
|
[ترجمه گوگل]او یک شاخه یاس بنفش را در سوراخ دکمه اش پوشیده بود [ترجمه ترگمان]یک شاخه گل یاس بنفش پوشیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A festive sprig or two round the picture rail?
[ترجمه گوگل]یک یا دو شاخه جشن دور ریل تصویر؟ [ترجمه ترگمان]یک شاخه شاد یا دو دور در اطراف خط آهن؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A sprig of holly with three berries was taped with sticking plaster to the wall over her desk.
[ترجمه گوگل]یک شاخه هالی با سه توت با چسب گچ به دیوار روی میزش چسبانده شده بود [ترجمه ترگمان]یک شاخه درخت راج با سه تمشک که به دیوار چسبیده بود با گچ به دیوار چسبانده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A dark, intense, semi-smiling stare, as if the sprig of white heather was not charity but compulsory.
[ترجمه گوگل]نگاهی تیره، شدید و نیمه خندان، گویی شاخه هدر سفید صدقه نیست، بلکه اجباری است [ترجمه ترگمان]یک نگاه به رنگ تیره و نیمه خندان و نیمه خندان، انگار که شاخه درخت سفید صدقه نیست، اما اجباری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Garnish with a fruit and a sprig of poison ivy.
[ترجمه گوگل]با یک میوه و یک شاخه پیچک سمی تزئین کنید [ترجمه ترگمان]Garnish با میوه و شاخه پیچک سمی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Garnish with whole prawns and a sprig of parsley if you have any left.
[ترجمه گوگل]اگر باقی مانده بود با میگوی کامل و یک شاخه جعفری تزئین کنید [ترجمه ترگمان]اگه از چپ و راست با یه میگو و یه شاخه جعفری وحشی بازی می کردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cook a few tart apples along with a sprig or two of mint and strain through a fine sieve.
[ترجمه گوگل]چند عدد سیب تارت را به همراه یک یا دو شاخه نعنا بپزید و از صافی ریز صاف کنید [ترجمه ترگمان]چند سیب تارت به همراه یک شاخه کوچک و یا دو دانه نعناع را از طریق غربال ظریف کوک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Place sugar, chopped rosemary and mint sprig in the bottom of a cocktail shaker. Muddle well.
[ترجمه گوگل]شکر، رزماری خرد شده و شاخه نعنا را در کف یک کوکتل شیکر قرار دهید خوب قاطی کن [ترجمه ترگمان]شکر، رزماری و شاخه نعناع را در کف یک قمقمه کوکتل گذاشته بود بسیار خوب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A cowlick is that often annoying little sprig of hair that seems to grow in a different direction from everything else and just won't lie down.
[ترجمه گوگل]گل گاو آن شاخه کوچک موی آزاردهنده ای است که به نظر می رسد در جهتی متفاوت از هر چیز دیگری رشد می کند و دراز نمی کشد [ترجمه ترگمان]A این است که اغلب یک شاخه کوچک از مو را آزار می دهد که به نظر می رسد در جهت دیگری از هر چیز دیگری رشد می کند و فقط دروغ نمی گوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• shoot, twig, small branch; ornament resembling a shoot or sprig; youth, young man, lad; headless nail mark or decorate with small branches a sprig of a plant is a small piece of stem with leaves on it.
پیشنهاد کاربران
sprig ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: برخه 1 تعریف: قطعه ای از ساقه یا ریشۀ گیاهان علفی که برای تکثیر به کار میرود