spread out

/sprɛd aʊt//sprɛd aʊt/

جمله های نمونه

1. He spread out his arms and shrugged his shoulders.
[ترجمه گوگل]دست هایش را دراز کرد و شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه ترگمان]بازوهایش را پهن کرد و شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wood spread out in all directions.
[ترجمه گوگل]چوب در همه جهات پخش شده است
[ترجمه ترگمان]چوب ها در همه جهت پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spread out the newspaper on the table.
[ترجمه گوگل]روزنامه را روی میز پهن کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه را روی میز پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's more room to spread out in first class.
[ترجمه گوگل]فضای بیشتری برای گسترش در کلاس اول وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فضای بیشتری برای پخش شدن در کلاس اول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The teacher told his pupils to spread out and not to bunch up in the center of the playground.
[ترجمه گوگل]معلم به دانش‌آموزانش گفت که در وسط زمین بازی جمع نشوند
[ترجمه ترگمان]معلم به شاگردانش گفت که در وسط حیاط مدرسه جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flag was spread out in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم در باد پهن شده بود
[ترجمه ترگمان]پرچم در باد گسترده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The police search party spread out across the fields.
[ترجمه گوگل]گروه جستجوی پلیس در سراسر مزارع پخش شد
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس پلیس در سراسر این زمینه ها گسترده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The city was spread out beneath us in all its glory.
[ترجمه گوگل]شهر با تمام شکوه زیر ما گسترده شده بود
[ترجمه ترگمان]شهر در تمام شکوه و جلال این شهر گسترده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wake spread out in a v-shape behind the ship.
[ترجمه گوگل]دنباله به شکل V در پشت کشتی پخش شد
[ترجمه ترگمان]دنباله به شکل v - شکل پشت کشتی پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Kurds are spread out across five nations.
[ترجمه گوگل]کردها در پنج کشور پراکنده شده اند
[ترجمه ترگمان]کردها در پنج کشور گسترده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sue spread out her notes on the kitchen table and began to write.
[ترجمه گوگل]سو یادداشت هایش را روی میز آشپزخانه پهن کرد و شروع به نوشتن کرد
[ترجمه ترگمان]سو notes را روی میز آشپزخانه پهن کرد و شروع به نوشتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They spread out to search the whole area.
[ترجمه گوگل]آنها پخش شدند تا کل منطقه را جستجو کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جستجوی کل منطقه به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let's spread out the futon.
[ترجمه گوگل]بیایید فوتون را پخش کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا the رو پهن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Quantities of food were spread out on the table.
[ترجمه گوگل]مقداری غذا روی میز پخش شد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی غذا روی میز پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The course is spread out over four days.
[ترجمه گوگل]دوره در چهار روز پخش می شود
[ترجمه ترگمان]این درس بیش از چهار روز طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• flattened, extended, outstretched

پیشنهاد کاربران

در فضا منتشر کردن
اگر بصورت اسم بکار رود ، بهترین معادل پارسی آن : ( بی در و پیکر ) یا ( ولنگ و باز ) است.
His office was so large and spread out
to cover a larger area
منطقه وسیعی را پوشش دادن
Soldiers spread out among the trees.
Dark clouds began to spread out across the sky.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/spread-out
گسترش یافته
قد کشیدن
توسعه یافته
To spread out into space : پخش شدن و گسترش یافتن در فضا
لم دادن
پهن شدن روی زمین
باز کردن، گستردن
تقسیم کردن، قسمت کردن
پخش شدن ؛ پهن کردن
# They spread out to search the whole area
# Quantities of food were spread out on the kitchen table
# We spread the rug out on the floor
# He spread out the map on the table
گسترانیدن
گسترش یافتن
وسیع
Is extended
شکوفا شدن، افشانده شدن، متجلی شدن
پخش و گسترش یافتن
پَهن کردن چیزی روی سطحی صاف
گستراندن

پخش شدن در یک مکان برای پوشش دادن انجا
پراکنده شدن
پخش و پلا شدن
( زمان ) طول کشیدن
پخش شدن
پخش/ بخش بندی کردن ( انجام یک کاری در یک بازه زمانی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس