spraying


معنی: سم پاشی

جمله های نمونه

1. spraying killed the whole hive
سمپاشی همه ی زنبوران کندو را کشت.

2. an airplane was spraying pesticide over the crops
یک هواپیما روی محصول سم پاشی می کند.

3. a machine gun kept spraying us
یک مسلسل مرتبا ما را به گلوله می بست.

4. The bullet slammed into the ceiling, spraying them with bits of plaster.
[ترجمه گوگل]گلوله به سقف اصابت کرد و تکه‌های گچ روی آن‌ها پاشید
[ترجمه ترگمان]گلوله به سقف برخورد کرد و تکه های گچ را روی آن ها پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The intensity of the blaze shattered windows, spraying glass on the streets below.
[ترجمه گوگل]شدت آتش باعث شکسته شدن شیشه ها و پاشیدن شیشه در خیابان های پایین شد
[ترجمه ترگمان]شدت آتش سوزی پنجره ها را خرد کرد و شیشه آن را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pipe burst and water was spraying everywhere.
[ترجمه گوگل]لوله ترکید و آب به همه جا می پاشید
[ترجمه ترگمان]پیپ روشن شد و آب در همه جا پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cats mark their territory by spraying.
[ترجمه گوگل]گربه ها قلمرو خود را با سمپاشی مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان]گربه ها محل خود را با اسپری کردن علامت گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some people exterminate garden insects by spraying poison on the plants.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد با پاشیدن سم روی گیاهان، حشرات باغ را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم حشرات باغ را با اسپری کردن سم بر روی گیاهان دفع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While the insects thrive, residues from years of spraying are showing up in the water and food that humans consume.
[ترجمه گوگل]در حالی که حشرات رشد می کنند، بقایای سال ها سمپاشی در آب و غذایی که انسان مصرف می کند ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که حشرات زنده می مانند، باقی مانده از سال ها پاشش در آب و غذا که انسان ها مصرف می کنند، ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The discovery was made by a farmer out spraying his crops.
[ترجمه گوگل]این کشف توسط یک کشاورز انجام شد که در حال سمپاشی محصولات خود بود
[ترجمه ترگمان]این کشف توسط یک کشاورز برای کاشت محصولات او انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And as I do all the spraying, we both have close contact with what's happening.
[ترجمه گوگل]و همانطور که من تمام سمپاشی ها را انجام می دهم، هر دوی ما با اتفاقی که در حال رخ دادن است تماس نزدیک داریم
[ترجمه ترگمان]و همانطور که همه مواد مذاب را انجام می دهم، هر دو با اتفاقی که در حال رخ دادن است، ارتباط نزدیک داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Indiscrimate roadside spraying using more powerful weedkillers has been banned because the chemicals found their way into water supplies.
[ترجمه گوگل]سمپاشی بی رویه کنار جاده با استفاده از علف کش های قوی تر ممنوع شده است زیرا مواد شیمیایی به منابع آب راه پیدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]spraying های کنار جاده ای با استفاده از weedkillers قدرتمندتر ممنوع شده است زیرا مواد شیمیایی مسیرشان را به منابع آب پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's been spraying up here at one or two o'clock in the morning, sometimes.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات ساعت یک یا دو صبح اینجا سمپاشی می کند
[ترجمه ترگمان]او یکی دو روز صبح در اینجا در حال پاشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Regular spraying with this soot solution kept leaf miners off chrysanthemums standing outside in pots.
[ترجمه گوگل]سمپاشی منظم با این محلول دوده باعث می‌شود که معدنچیان برگ از گل‌های داوودی که بیرون در گلدان ایستاده‌اند دوری کنند
[ترجمه ترگمان]پاشش منظم با این محلول دوده، معدنچیان را از chrysanthemums بیرون آورد که بیرون از گلدان ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سم پاشی (اسم)
spraying

تخصصی

[صنایع غذایی] پاشیدن، اسپری کردن
[نساجی] اسپری کردن - پاشیدن تحت فشار مایع بصورت پودر

انگلیسی به انگلیسی

• act of dispersing a liquid in small droplets; act of coating a surface with droplets of a liquid

پیشنهاد کاربران

بپرس