sprawled
/sprɔːld//sprɔːld/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
طاق باز
ولو شدن،
به حالت ولو شدگی دراز کشیدن ( آزاد آزاد😄 )
She lay sprawled on the sofa
به حالت ولو شدگی دراز کشیدن ( آزاد آزاد😄 )
ولو شدن - پراکنده شدن
کنگر خوردن و لنگر انداختن
لم دادن، دراز کشیدن