sprat

/spræt//spræt/

معنی: شاه ماهی کوچک، ماهی خمسی
معانی دیگر: (جانورشناسی) ماهی خمسی (جنس sprattus به ویژه گونه ی اروپایی آن: s. sprattus)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several small herrings.

جمله های نمونه

1. Sprat sandals, tuna trainers, cod court shoes pilchard pumps or perhaps even bream brogues.
[ترجمه گوگل]صندل اسپرت، مربی ماهی تن، کفش ماهی کاد تلمبه یا شاید حتی ماهی بروگ
[ترجمه ترگمان]کفش های Sprat، کفش های ماهی قزل آلا، پمپ های ماهی، پمپ های ماهی و یا شاید حتی ماهی گول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a great shoal of sprats that has assembled in these inshore waters.
[ترجمه گوگل]این یک دسته بزرگ از اسپات است که در این آب های ساحلی جمع شده است
[ترجمه ترگمان]این دسته ای عظیم از sprats است که در این آب های ساحلی جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This year a mere sprat of a northern lass won my heart playing hers out on a mighty and sonorous trombone.
[ترجمه گوگل]امسال تنها یک پسر بچه شمالی با نواختن قلب او روی یک ترومبون قدرتمند و پرصدا قلبم را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]امسال فقط یک تکه کوچک از یک دختر کوچک شمالی قلب مرا با نوای قوی و پرطنین بازی در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet numerous younger sprats swam with a gang too.
[ترجمه گوگل]با این حال، تعداد زیادی اسپرت جوان‌تر نیز با گروهی شنا کردند
[ترجمه ترگمان]با این حال چند نفر از بچه های کوچک تر هم با یک گروه شنا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jack Sprat could eat no fat, His wife could eat no lean, And so betwixt them both, you see, They licked the platter clean.
[ترجمه گوگل]جک اسپرات نمی‌توانست چربی بخورد، همسرش نمی‌توانست لاغر بخورد، و بنابراین بین هر دو، می‌بینید، آنها بشقاب را تمیز لیسیدند
[ترجمه ترگمان]جک Sprat نمی توانست چاق بخورد، زنش نمی توانست تکیه کند و از هر دو طرف آن ها را لیس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main species caught were cod, sprat, Baltic sprat, plaice, turbot, salmon, and smelt.
[ترجمه گوگل]گونه های اصلی صید ماهی کاد، شاه ماهی، شاه ماهی بالتیک، بلغور، تربت، ماهی قزل آلا و بو داده بودند
[ترجمه ترگمان]گونه های اصلی صید ماهی، ماهی، sprat، بالتیک، plaice، ماهی سالمون و بوی ماهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sprat female suits to do a mother more.
[ترجمه گوگل]کت و شلوار زنانه اسپرت برای انجام بیشتر مادر
[ترجمه ترگمان]Sprat زن برای انجام دادن یک مادر بیشتر مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Throw out a sprat to catch a mackerel.
[ترجمه گوگل]برای گرفتن ماهی خال مخالی، اسپات را بیرون بیاندازید
[ترجمه ترگمان]یه ماهی sprat پرت کن تا یه ماهی mackerel بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The competition and prize of a free car is a sprat to catch a mackerel. The publicity will mean good business for months to come.
[ترجمه گوگل]مسابقه و جایزه ماشین مجانی اسپرت برای گرفتن ماهی خال مخالی است تبلیغات برای ماه های آینده به معنای تجارت خوب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]رقابت و جایزه یک ماشین آزاد a برای گرفتن یک ماهی خال مخالی است تبلیغات برای ماه ها کار خوبی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In fact, Knight Gobies will eat anything from flake to lumps of sprat.
[ترجمه گوگل]در واقع، نایت گوبی ها هر چیزی را می خورند، از پوسته پوسته گرفته تا تکه های اسپرت
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نایت gobies هر چیزی را از flake به تکه های زغال آخته می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once a shoal of respectable dace are attracted in by your feeding, the sprats and minnows will be shouldered out.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک دسته از رقص محترم با تغذیه شما جذب می شوند، اسپرت ها و مینوها از شانه خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی دسته ای از ماهی هایی که به آن ها غذا می دهند، از ماهی ها بیرون می آیند، ماهی ها و ماهی ها روی شانه خالی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every week I invest a pound on the football pools. It's a sprat to catch a mackerel because one day I could win a million.
[ترجمه گوگل]هر هفته یک پوند روی استخرهای فوتبال سرمایه گذاری می کنم صید یک ماهی خال مخالی یک اسپات است زیرا یک روز می توانم یک میلیون برنده شوم
[ترجمه ترگمان]هر هفته یک پوند روی استخرهای فوتبال سرمایه گذاری می کنم این یک sprat برای گرفتن یک ماهی ماکرو است چون یک روز من می توانم یک میلیون برنده شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The competition and prize of a free car is a sprat to catch a mackerel.
[ترجمه گوگل]مسابقه و جایزه ماشین مجانی اسپرت برای گرفتن ماهی خال مخالی است
[ترجمه ترگمان]رقابت و جایزه یک ماشین آزاد a برای گرفتن یک ماهی خال مخالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their first performance doesn't go quite to plan, but Daisy, Jack and Sprat the cat discover unexpected talents!
[ترجمه گوگل]اولین اجرای آنها کاملا طبق برنامه پیش نمی رود، اما دیزی، جک و گربه اسپرت استعدادهای غیرمنتظره ای را کشف می کنند!
[ترجمه ترگمان]اولین عملکرد آن ها به طور کامل برنامه ریزی نمی شود، اما دی زی، جک و Sprat گربه ها استعدادهای غیر منتظره ای را کشف می کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاه ماهی کوچک (اسم)
sprat

ماهی خمسی (اسم)
sprat

انگلیسی به انگلیسی

• small edible fish

پیشنهاد کاربران

بپرس