( verb )
• : تعریف: a past tense of spring.
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. curses sprang to his lips
دشنام از لبانش جاری شد.
2. tears sprang from her eyes
اشک از چشمانش جاری بود.
3. zaynab sprang another surprise at us
زینب دوباره ما را شگفت زده کرد.
4. her parents sprang from wealthy landowners
والدین او از نسل زمین داران پولدار بودند.
5. the branch sprang back and hit me in the face
شاخه برگشت و به صورتم خورد.
6. the cat sprang toward the mouse
گربه جست به طرف موش
7. the horse sprang the high fence
اسب از روی نرده ی بلند پرید.
8. the ship sprang a leak
کشتی سوراخ شد.
9. the waves sprang two of the mines
امواج دو تا از مین ها را منفجر کرد.
10. the cities that sprang up overnight
شهرهایی که یک شبه به وجود آمدند
11. he stirred the fire and sparks sprang upward
آتش را هم زد و جرقه ها به هوا پریدند.
12. I just used the first excuse which sprang to mind.
[ترجمه گوگل]من فقط اولین بهانه ای را که به ذهنم آمد استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]همین الان از اولین بهونه ای که به ذهنم رسید استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همین الان از اولین بهونه ای که به ذهنم رسید استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The branch sprang back and hit him in the face.
[ترجمه گوگل]شاخه برگشت و به صورتش زد
[ترجمه ترگمان]شاخه درختی به عقب پرید و به صورت او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاخه درختی به عقب پرید و به صورت او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He sprang to his feet and rushed after her.
[ترجمه گوگل]از جایش بلند شد و به دنبالش دوید
[ترجمه ترگمان]از جا جست و به سوی او دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از جا جست و به سوی او دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her political consciousness sprang from her upbringing when her father's illness left the family short of money.
[ترجمه گوگل]آگاهی سیاسی او از زمان تربیت او سرچشمه گرفت که بیماری پدرش خانواده را با کمبود پول مواجه کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیماری پدرش مقدار زیادی پول را از دست داد، آگاهی سیاسی او از طرز تربیت او به جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیماری پدرش مقدار زیادی پول را از دست داد، آگاهی سیاسی او از طرز تربیت او به جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. A fungus of ugly little houses sprang up.
[ترجمه گوگل]قارچی از خانه های کوچک زشت رشد کرد
[ترجمه ترگمان]یک قارچ زشت و زشت از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک قارچ زشت و زشت از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The door sprang open and he came in.
[ترجمه گوگل]در باز شد و او وارد شد
[ترجمه ترگمان]در باز شد و او وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در باز شد و او وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید