spotlight

/ˈspɑːˌtlaɪt//ˈspɒtlaɪt/

معنی: نور افکن، چراغ نورافکن
معانی دیگر: (مجازی) توجه همگانی، زیر نورافکن قرار دادن، (مجازی) مرکز توجه کردن، (صحنه ی تئاتر یا ویترین مغازه و غیره) نورافکن، لامپ نورافکن، شخصی که در زیر نورافکن صحنه نمایش قرارگرفته، چراه نورافکن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a strong light used to illuminate one person or a small area, usu. on stage.
مشابه: light, spot

(2) تعریف: a lamp used to create such a light.
مشابه: light, spot

(3) تعریف: a condition in which one is the center of much attention.

- Being shy, she is uncomfortable being in the spotlight.
[ترجمه PARIA] [به دلیل] خجالتی بودن، او راحت نیست در مرکز توجه باشد.
|
[ترجمه گوگل] او به دلیل خجالتی بودن، از بودن در کانون توجه ناراحت است
[ترجمه ترگمان] خجالتی بودن، او در کانون توجه قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spotlights, spotlighting, spotlighted, spotlit
(1) تعریف: to focus a beam of light on; illuminate with a spotlight.

(2) تعریف: to direct attention toward; focus on.

- This week we are spotlighting public health programs.
[ترجمه گوگل] این هفته برنامه های بهداشت عمومی را مورد توجه قرار می دهیم
[ترجمه ترگمان] این هفته ما برنامه های بهداشت عمومی را مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. but his wife hated the spotlight
ولی زنش از توجه همگانی متنفر بود.

2. she is always ready to take the spotlight
او برای این که مرکز توجه باشد همیشه آمادگی دارد.

3. now as the president he was under the spotlight
اکنون به عنوان رئیس جمهور مورد توجه همه بود.

4. She stood alone on stage in the spotlight.
[ترجمه گوگل]او به تنهایی روی صحنه در کانون توجه ایستاد
[ترجمه ترگمان]او روی صحنه در مرکز توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The senator has been in the spotlight recently since the revelation of his tax frauds.
[ترجمه گوگل]این سناتور اخیرا پس از افشای کلاهبرداری های مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سناتور اخیرا از زمان افشای تقلب مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This week the spotlight is on the world of fashion.
[ترجمه گوگل]این هفته کانون توجه دنیای مد است
[ترجمه ترگمان]این هفته کانون توجه در دنیای مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spotlight followed her round the stage.
[ترجمه گوگل]نورافکن او را دور صحنه دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]مرکز توجه او دور تا دور صحنه را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They shone the spotlight on a woman waving at the back of the audience.
[ترجمه گوگل]آنها نورافکن را بر روی زنی که پشت سر حضار تکان می داد، تابیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها نور نورافکن روی یک زن که پشت تماشاگران دست تکان می داد، می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The captain had to share the spotlight with the new young star.
[ترجمه گوگل]کاپیتان مجبور شد در کانون توجه ستاره جوان جدید را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان باید با ستاره جوان جدید در کانون توجه قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The affair is now out of the spotlight.
[ترجمه گوگل]این ماجرا اکنون از کانون توجه خارج شده است
[ترجمه ترگمان] قضیه الان از مرکز توجه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The spotlight faded and the house lights came up.
[ترجمه گوگل]نورافکن محو شد و چراغ خانه روشن شد
[ترجمه ترگمان]نور نورافکن خاموش شد و چراغ های خانه روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sharp white spotlight beamed down on a small stage.
[ترجمه گوگل]یک نورافکن سفید تند روی صحنه کوچکی می تابید
[ترجمه ترگمان]یک نورافکن شفاف روی صحنه کوچکی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unemployment is once again in the spotlight.
[ترجمه گوگل]بیکاری بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری یک بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new report has turned the spotlight on the problem of poverty in the inner cities.
[ترجمه گوگل]یک گزارش جدید کانون توجهات را معطوف مشکل فقر در شهرهای داخلی کرده است
[ترجمه ترگمان]یک گزارش جدید توجه ها را به مساله فقر در درونشهرها معطوف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He stepped into the spotlight to the wild applause of the crowd.
[ترجمه گوگل]او با تشویق وحشیانه جمعیت وارد کانون توجه شد
[ترجمه ترگمان]او به تشویق تماشاگران در مرکز توجه جمعیت قدم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نور افکن (اسم)
floodlight, spotlight, searchlight

چراغ نورافکن (اسم)
spotlight

تخصصی

[سینما] چراغ اسپات / نور لکه ای - چراغ لکه ای - نور شدید (نقطه ای ) - نور لکه ای - پروژکتور نقطه ای

انگلیسی به انگلیسی

• strong light that illuminates a small area; lamp that produces a strong light, floodlight; center of attraction
highlight, draw attention to
someone or something that is in the spotlight is receiving a great deal of public attention.
if something spotlights a particular situation or problem, it causes public attention to be directed towards it.
a spotlight is a powerful light, often in a theatre, which can be directed so that it lights up a small area.

پیشنهاد کاربران

۱. نورافکن صحنه ۲. مرکز توجه. کانون توجه ۳. توجه عمومی را به ( چیزی ) جلب کردن ۴. برجسته ساختن. اشکار کردن
مثال:
the knife flashed in the spotlight
چاقو در نورافکن صحنه درخشید.
Spotlight: شخصی زیر نور افکن نمایش
✅ در حالت اسم ( Noun ) :
- نورافکن:
The actor stood in the spotlight”
بازیگر در نورافکن ایستاده بود.
- توجه عمومی ( کانون توجه ) :
The senator has been in the spotlight recently due to the revelation of his tax frauds
...
[مشاهده متن کامل]

سناتور اخیراً به دلیل افشای تقلب های مالیاتی اش در کانون توجه عمومی بوده است.
✅ در حالت فعل ( Verb ) :
- نورافکن انداختن:
The museum spotlighted the ancient artifact for better viewing
موزه نورافکن را روی اثر باستانی برای نمایش بهتر انداخت.
- توجه جلب کردن:
جلب توجه عمومی به یک موضوع خاص
The documentary spotlights the challenges faced by refugees
این مستند به چالش های پیش روی پناهندگان توجه می کند.

روشنایی کانونی ، روشنایی متمرکز
روشنایی جایگاهی ، روشنایی موضعی ، روشنایی مکانی
نور جایگاهی ، نور مکانی
کانون توجه، مرکز توجه، دایرهٔ توجه
In the news field, the term “spotlight” refers to public attention or notice given to a particular issue, event, or person. It can also refer to the intense media coverage of a particular topic or event. For example, “The recent protests have put a spotlight on police brutality in the United States. ” or “The scandal has brought the company into the spotlight. ”
...
[مشاهده متن کامل]

در حوزه اخبار، اصطلاح spotlight به توجه یا اطلاع رسانی عمومی به موضوع، رویداد یا شخص خاصی اشاره دارد. همچنین می تواند به پوشش رسانه ای شدید یک موضوع یا رویداد خاص اشاره داشته باشد، کانون توجه
The recent protests have put a spotlight on police brutality in the United States.
The scandal has brought the company into the spotlight.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/spotlight• https://www.merriam-webster.com/dictionary/spotlight
spotlight ( n ) ( spɑtlaɪt ) = ( informal spot ) a light with a single, very bright beam that can be directed at a particular place =the area of light that is made by a spotlight
spotlight
خال نور
شرح، یادداشت ته صفحه، زیر نگاشت
همانند توضیحات یک لغات یا عبارت در کتاب Oxford word skills
spotlight
مورد توجه قرار دادن
مهم و کلیدی
توضیح ، وضاحت، مرکز توجه ، روشن سازی
نور موضعی ( در سینما و تیاتر )
( موضوع، نکته و غیره ) زیر ذره بین قرار دادن
spotlight ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: خال‏نور
تعریف: نور شدید و متمرکزی که به طور موضعی برای جلب توجه بیننده قسمتی از صحنه را روشن می‏کند
مرکز توجه
نور افکن
نور افکن ؛ مرکز توجه
# The stage was lit by spotlights
# She is uncomfortable being in the spotlight
# As the president he was under the spotlight
کانون توجه
مثلا
Let's put the spotlight on something.
یعنی در مورد فلان مسیله صحبت کنیم و توجه کنیم بهش.

کانون توجه
مرکز توجه
توجه
مرکز توجه ( در کتاب ها و مجلات )
نوردرتاریکی
put under the spotlight
زیر ذره بین گذاشتن
مورد توجه ویژه قرار دادن
اگر فعل باشد میتواند معانی زیر را داشته باشد
برجسته سازی
ظاهر کردن


روشن ساختن
● نورافکن
● در معرض توجه بسیار ( اخبار و روزنامه )

a lamp projecting a narrow, intense beam of light directly on to a place or person, especially a performer on stage

نور نقطه ای

مجازى، عمومی
کانون توجه ، توجه ویژه
افشاگری
آشکار ساز - افشاگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس