1. but his wife hated the spotlight
ولی زنش از توجه همگانی متنفر بود.
2. she is always ready to take the spotlight
او برای این که مرکز توجه باشد همیشه آمادگی دارد.
3. now as the president he was under the spotlight
اکنون به عنوان رئیس جمهور مورد توجه همه بود.
4. She stood alone on stage in the spotlight.
[ترجمه گوگل]او به تنهایی روی صحنه در کانون توجه ایستاد
[ترجمه ترگمان]او روی صحنه در مرکز توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The senator has been in the spotlight recently since the revelation of his tax frauds.
[ترجمه گوگل]این سناتور اخیرا پس از افشای کلاهبرداری های مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سناتور اخیرا از زمان افشای تقلب مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This week the spotlight is on the world of fashion.
[ترجمه گوگل]این هفته کانون توجه دنیای مد است
[ترجمه ترگمان]این هفته کانون توجه در دنیای مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The spotlight followed her round the stage.
[ترجمه گوگل]نورافکن او را دور صحنه دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]مرکز توجه او دور تا دور صحنه را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They shone the spotlight on a woman waving at the back of the audience.
[ترجمه گوگل]آنها نورافکن را بر روی زنی که پشت سر حضار تکان می داد، تابیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها نور نورافکن روی یک زن که پشت تماشاگران دست تکان می داد، می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The captain had to share the spotlight with the new young star.
[ترجمه گوگل]کاپیتان مجبور شد در کانون توجه ستاره جوان جدید را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان باید با ستاره جوان جدید در کانون توجه قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The affair is now out of the spotlight.
[ترجمه گوگل]این ماجرا اکنون از کانون توجه خارج شده است
[ترجمه ترگمان] قضیه الان از مرکز توجه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The spotlight faded and the house lights came up.
[ترجمه گوگل]نورافکن محو شد و چراغ خانه روشن شد
[ترجمه ترگمان]نور نورافکن خاموش شد و چراغ های خانه روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A sharp white spotlight beamed down on a small stage.
[ترجمه گوگل]یک نورافکن سفید تند روی صحنه کوچکی می تابید
[ترجمه ترگمان]یک نورافکن شفاف روی صحنه کوچکی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unemployment is once again in the spotlight.
[ترجمه گوگل]بیکاری بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری یک بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A new report has turned the spotlight on the problem of poverty in the inner cities.
[ترجمه گوگل]یک گزارش جدید کانون توجهات را معطوف مشکل فقر در شهرهای داخلی کرده است
[ترجمه ترگمان]یک گزارش جدید توجه ها را به مساله فقر در درونشهرها معطوف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He stepped into the spotlight to the wild applause of the crowd.
[ترجمه گوگل]او با تشویق وحشیانه جمعیت وارد کانون توجه شد
[ترجمه ترگمان]او به تشویق تماشاگران در مرکز توجه جمعیت قدم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید