spotlessly

جمله های نمونه

1. the room was spotlessly clean
اتاق تر و تمیز بود.

2. The whole house was spotlessly clean.
[ترجمه گوگل]تمام خانه کاملا تمیز بود
[ترجمه ترگمان]همه خانه تمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hotel was spotlessly clean.
[ترجمه گوگل]هتل کاملا تمیز بود
[ترجمه ترگمان]هتل همیشه تمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The house had huge, spotlessly clean rooms.
[ترجمه گوگل]خانه اتاق های بزرگ و تمیزی داشت
[ترجمه ترگمان]خانه بسیار بزرگ و تمیز و تمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the phrase 'the house was spotlessly clean', the word 'spotlessly' is an adverb.
[ترجمه گوگل]در عبارت «خانه کاملاً تمیز بود»، کلمه «بدون لک» یک قید است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تمیز کردن خانه، تمیز و تمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The kitchen was spotlessly clean, with nothing out of place.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه کاملاً تمیز بود و هیچ چیز نامناسبی نداشت
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه تمیز و تمیز بود و هیچ چیز نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beneath his elbow, the pine table was spotlessly scrubbed.
[ترجمه گوگل]زیر آرنجش، میز کاج به طرز بی‌نظیری شسته شده بود
[ترجمه ترگمان]از زیر آرنجش، میز صنوبر، تمیز و تمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were fully made up, and spotlessly clean.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً آرایش شده بودند و کاملاً تمیز بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا از هم جدا شده بودند و تمیز به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aggie was a spotlessly clean woman who prided herself on her housekeeping.
[ترجمه گوگل]آگی زنی تمیز بود که به نظافت خانه اش افتخار می کرد
[ترجمه ترگمان]او زنی تمیز و تمیز بود که از خانه داری لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everything in our house was spotlessly clean.
[ترجمه گوگل]همه چیز در خانه ما کاملا تمیز بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز توی خونه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The kitchen is spotlessly clean.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه کاملا تمیز است
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه همیشه تمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Luckily, the Palace's spotlessly clean and well furnished rooms provide the perfect haven for a late siesta before dinner.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، اتاق‌های تمیز و تمیز و به‌خوبی مبله کاخ، پناهگاهی عالی برای استراحت دیرهنگام قبل از شام است
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، یک اتاق تمیز و مجهز به خوبی مبله شده، پناه گاه کاملی برای یک خواب بعدازظهر قبل از شام فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's wide and white and spotlessly clean, and they take their Christmas very seriously.
[ترجمه گوگل]پهن و سفید و کاملاً تمیز است و کریسمس خود را بسیار جدی می گیرند
[ترجمه ترگمان]تمیز و سفید است و تمیزی تمیز است، و کریسمس را خیلی جدی می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pension is simply furnished, but spotlessly clean and very friendly.
[ترجمه گوگل]پانسیون به سادگی مبله است، اما کاملا تمیز و بسیار دوستانه است
[ترجمه ترگمان]این مقرری فقط مبله است، اما تمیز و بسیار دوستانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All this is exquisitely landscaped, spotlessly clean and gives the impression of being the work of an inspired, efficient dictator.
[ترجمه گوگل]همه این‌ها به‌خوبی محوطه‌سازی‌شده، بی‌نظیر تمیز هستند و این تصور را می‌دهند که اثر یک دیکتاتور الهام‌بخش و کارآمد است
[ترجمه ترگمان]همه این مناظر بسیار زیبا هستند، تمیز و تمیز است و این تصور را می دهد که کار یک دیکتاتور کارآمد و کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without stain, without blemish; perfectly, flawlessly

پیشنهاد کاربران

بی لک
The hotel was spotlessly ( = extremely ) clean
تر و تمیز، مرتب، نظافت شده و مرتب رو نظم

بپرس