sportsmanlike

/ˈspɔːrtsmənlaɪk//ˈspɔːtsmənlaɪk/
معنی: جوانمرد، مانند ورزشکار
معانی دیگر: مانند ورزشکار، جوانمرد

جمله های نمونه

1. As a club, we try to encourage sportsmanlike behaviour .
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک باشگاه سعی می کنیم رفتارهای ورزشی را تشویق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان یک باشگاه سعی می کنیم رفتار sportsmanlike را تشویق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Provided their behaviour was sportsmanlike and safe, oarsmen found only encouragement and humour from a President who was always among them.
[ترجمه گوگل]به شرطی که رفتار آنها ورزشی و ایمن بود، پاروزنان فقط تشویق و شوخ طبعی را از رئیس جمهور که همیشه در میان آنها بود می یافتند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که رفتار آن ها مساعد و بی خطر بود، پارو بزنان تنها تشویق و بذله گویی از جانب رئیس جمهوری بودند که همیشه در میان آنان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Our team's sportsmanlike conduce redounds to the credit of the school.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران تیم ما به اعتبار مدرسه کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]sportsmanlike تیم ما باعث شد که به اعتبار مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Participants must accept referees' decisions with sportsmanlike conduct, without disputing them.
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان باید تصمیمات داوران را با رفتار ورزشی و بدون مناقشه بپذیرند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان باید تصمیمات داوران را با رفتار sportsmanlike پذیرا باشند، بدون اینکه آن ها را مورد بحث قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The atmosphere of the European competitions is nice, loyal, and sportsmanlike without fans against you.
[ترجمه گوگل]فضای مسابقات اروپایی بدون هواداران مقابل شما خوب، وفادار و ورزشی است
[ترجمه ترگمان]جو رقابت های اروپایی خوب، وفادار و بدون هواداران در مقابل شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوانمرد (صفت)
chivalrous, chivalric, manly, sportsmanlike, youth
مانند ورزشکار (صفت)
sportsmanlike

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by fair play, marked by sportsmanly behavior
behaviour that is sportsmanlike is fair and decent, as it should be when you are playing a game.

پیشنهاد کاربران

بپرس