• : تعریف: a small, low automobile suitable for racing, with a high-powered engine and usu. with seats for two.
جمله های نمونه
1. She only bought that sports car to show off and prove she could afford one.
[ترجمه farzan] ااو فقط آن ماشین کورسی را خرید تا ثابت کند که توانایی خرید آن را دارد.
|
[ترجمه گوگل]او آن ماشین اسپورت را فقط برای خودنمایی و اثبات اینکه توانایی خرید یک ماشین را دارد خرید [ترجمه ترگمان]او فقط آن ماشین ورزشی را خرید و ثابت کرد که استطاعت خرید یکی از آن ها را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Darby drove a dinky old Fiat sports car.
[ترجمه گوگل]داربی یک ماشین اسپورت قدیمی فیات را رانندگی کرد [ترجمه ترگمان]\"داربی\" یک ماشین قدیمی \"فیات\" را می راند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Steve borrowed his dad's sports car to impress his girlfriend.
[ترجمه گوگل]استیو ماشین اسپرت پدرش را قرض گرفت تا دوست دخترش را تحت تاثیر قرار دهد [ترجمه ترگمان]استیو ماشین اسپرت پدرش رو قرض گرفته تا دوست دخترش رو تحت تاثیر قرار بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Seth was the proud owner of a new sports car.
[ترجمه گوگل]ست صاحب افتخار یک ماشین اسپرت جدید بود [ترجمه ترگمان]سث صاحب یک ماشین اسپرت جدید بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The mid-sixties were a turning point in sports car design.
[ترجمه گوگل]اواسط دهه شصت نقطه عطفی در طراحی خودروهای اسپرت بود [ترجمه ترگمان]اواسط دهه شصت نقطه عطفی در طراحی خودرو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Buying that sports car was a sinful waste of money.
[ترجمه گوگل]خرید آن ماشین اسپرت یک هدر دادن پول گناه بود [ترجمه ترگمان]خریدن این ماشین ورزشی، هدر دادن گناه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The giggling couple loaded up their red sports car and drove off.
[ترجمه گوگل]این زوج خندان ماشین اسپورت قرمز رنگ خود را بار کردند و حرکت کردند [ترجمه ترگمان]دو زوج خندان ماشین اسپرت قرمز خود را پر کردند و به راه افتادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A sports car zipped past us.
[ترجمه گوگل]یک ماشین اسپرت از جلوی ما عبور کرد [ترجمه ترگمان]یک ماشین اسپورت از جلوی ما رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even here a red Lamborghini Diablo sports car attracts covetous stares.
[ترجمه گوگل]حتی در اینجا یک خودروی اسپورت لامبورگینی دیابلو قرمز، خیرههای طمعآمیز را به خود جلب میکند [ترجمه ترگمان]حتی در اینجا یک اتومبیل ورزشی Lamborghini قرمز Diablo stares حریص را به خود جلب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The sports car scorched past and disappeared into the distance.
[ترجمه گوگل]ماشین اسپورت سوخت و در دوردست ها ناپدید شد [ترجمه ترگمان]ماشین اسپورت از کنارش گذشت و در فاصله ای دور ناپدید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I had a sports car up my ass for the first fifty miles.
[ترجمه گوگل]برای پنجاه مایل اول یک ماشین اسپورت بالا داشتم [ترجمه ترگمان]من یک ماشین اسپرت برای پنجاه مایل اول داشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I saw him out posing in his new sports car.
[ترجمه گوگل]او را دیدم که در ماشین اسپورت جدیدش عکس گرفته است [ترجمه ترگمان]من او را در اتومبیل اسپورت جدیدش دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She drives a red sports car.
[ترجمه گوگل]او یک ماشین اسپرت قرمز رانندگی می کند [ترجمه ترگمان]او یک ماشین اسپورت قرمز را می راند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They're bringing out a new sports car this year.
[ترجمه گوگل]آنها امسال یک ماشین اسپورت جدید به بازار می آورند [ترجمه ترگمان]آن ها امسال یک اتومبیل ورزشی جدید را می آورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The sports car was her proudest possession.
[ترجمه گوگل]ماشین اسپورت غرور آفرین ترین دارایی او بود [ترجمه ترگمان] ماشین اسپرت اون رو پر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اتومبیل شکاری (اسم)
sport car, sports car
اتومبیل کورسی (اسم)
sport car, sports car
انگلیسی به انگلیسی
• light car that is open and swift a sports car is a low, fast car, usually for only two people.
پیشنهاد کاربران
مثال: a flash sports car. یک ماشین اسپرت پر زرق و برق
انواع خودرو که در فیلم ها ممکنه اسمشونو بشنوین: Sports car Muscle car Convertible Compact car SUV Sedan Van Hatchback Coupe Electric car Hybrid car