1. sporting goods
کالاهای ورزشی
2. he was sporting a loud tie
یک کراوات جلف زده بود.
3. lambs were sporting in the field
بره ها در مزرعه جست و خیز می کردند.
4. an important date in iran's sporting calendar
تاریخ مهمی در فهرست رویدادهای ورزشی ایران
5. The victory became part of sporting folklore.
[ترجمه گوگل]این پیروزی بخشی از فولکلور ورزشی شد
[ترجمه ترگمان]این پیروزی بخشی از فولکلور ورزشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They no longer advertise alcohol or cigarettes at sporting events.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر در رویدادهای ورزشی الکل یا سیگار را تبلیغ نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر الکل و سیگار را در مسابقات ورزشی تبلیغ نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The college offers a wide range of sporting activities.
[ترجمه گوگل]این کالج طیف گسترده ای از فعالیت های ورزشی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این کالج طیف وسیعی از فعالیت های ورزشی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She fully intends to continue her sporting career once she has recovered from her injuries.
[ترجمه گوگل]او به طور کامل قصد دارد پس از بهبودی از مصدومیت به حرفه ورزشی خود ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل قصد دارد یک بار دیگر به حرفه ورزشی خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was almost maniacal in his pursuit of sporting records.
[ترجمه گوگل]او در پیگیری رکوردهای ورزشی تقریباً دیوانه بود
[ترجمه ترگمان]او در تعقیب سوابق ورزشی دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Everyone in the bar was sporting a suntan.
[ترجمه گوگل]همه در بار در حال آفتاب گرفتن بودند
[ترجمه ترگمان] همه توی بار قهوه sporting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It's very sporting of you to give me an initial advantage.
[ترجمه گوگل]این بسیار ورزشی است که شما به من یک مزیت اولیه بدهید
[ترجمه ترگمان]خیلی از لطف شماست که به من یک امتیار اولیه بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Priscilla won't even give me a sporting chance of saying sorry for what I did the other day.
[ترجمه گوگل]پریسیلا حتی به من فرصت ورزشی نمی دهد که برای کاری که روز گذشته انجام دادم متاسفم
[ترجمه ترگمان]اون حتی یه فرصت مناسب برای گفتن کاری که اون روز انجام دادم، نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was very sporting of them to wait until the rest of our team had arrived.
[ترجمه گوگل]برای آنها بسیار ورزشی بود که منتظر بمانند تا بقیه اعضای تیم ما بیایند
[ترجمه ترگمان]خیلی برایشان جالب بود که صبر کنند تا بقیه اعضای تیم ما وارد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Eric was sporting a new camel-hair coat.
[ترجمه گوگل]اریک یک کت جدید از موی شتری پوشیده بود
[ترجمه ترگمان] اریک \"کت پشمی جدید داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید