sport utility vehicle

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a passenger vehicle that combines the seating capacity of a large car or van with the power of a truck.

جمله های نمونه

1. Ford announced that it has increased production to meet demand for its new range of sports utility vehicle.
[ترجمه گوگل]فورد اعلام کرد که برای پاسخگویی به تقاضا برای طیف جدید خودروهای کاربردی اسپرت، تولید خود را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]فورد اعلام کرد که تولید برای برآورده کردن تقاضا برای محدوده جدید وسایل نقلیه ورزشی را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sport utility vehicles have supplanted minivans in recent years as the top-selling family vehicle, according to trade experts.
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان تجارت، خودروهای کاربردی اسپرت در سال های اخیر جایگزین مینی ون ها به عنوان پرفروش ترین خودروهای خانوادگی شده اند
[ترجمه ترگمان]به گفته کارشناسان تجارت، وسایل نقلیه ورزشی در سال های اخیر به عنوان وسیله نقلیه خانوادگی به فروش گذاشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Buick exports only the high-end Enclave sport utility vehicle to China and makes the rest of its vehicles locally, with a Chinese partner.
[ترجمه گوگل]بیوک تنها خودروی گران‌قیمت Enclave را به چین صادر می‌کند و بقیه خودروهای خود را در محلی با یک شریک چینی تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]این بیوک تنها وسیله نقلیه ورزشی Enclave را به چین صادر می کند و بقیه وسایل نقلیه خود را به طور محلی با یک شریک چینی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is accused of ploughing through a stop sign, forcing a police officer to brake suddenly to avoid hitting his SUV (sport utility vehicle).
[ترجمه گوگل]او متهم است که با شخم زدن از طریق علامت ایست، یک افسر پلیس را مجبور به ترمز ناگهانی برای جلوگیری از برخورد با SUV (خودروی اسپرت) خود کرده است
[ترجمه ترگمان]او متهم به شخم زدن از طریق یک نشانه توقف است و یک افسر پلیس را وادار به ترمز کرده است تا مانع برخورد با وی شود (وسیله نقلیه ورزشی ورزشی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Reuters vehicle was an unarmored sport utility vehicle bearing "TV" and "Press" markings.
[ترجمه گوگل]خودروی رویترز یک خودروی غیر زرهی بود که دارای علامت‌های «TV» و «پرس» بود
[ترجمه ترگمان]وسیله نقلیه رویترز یک وسیله نقلیه ورزشی \"unarmored\" بود که حامل \"تلویزیون\" و \"Press\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She walked past sheriff's deputies into a sport utility vehicle where her parents waited.
[ترجمه گوگل]او از کنار معاونان کلانتر وارد یک وسیله نقلیه ورزشی شد که والدینش منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]او از نمایندگان کلانتر عبور کرد و وارد یک وسیله نقلیه ورزشی شد که والدینش در آنجا منتظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Asia, South Korea's cash-strapped sport utility vehicle maker Ssangyong Motor announced plans to reduce its workforce and sell idle assets.
[ترجمه گوگل]در آسیا، شرکت سانگ یانگ موتور، سازنده خودروهای اسپورت کم پول کره جنوبی اعلام کرد که قصد دارد نیروی کار خود را کاهش دهد و دارایی های بیکار را بفروشد
[ترجمه ترگمان]در آسیا، Ssangyong Motor، سازنده وسایل ورزشی - کره جنوبی، طرح هایی را برای کاهش نیروی کار و فروش دارایی های بی کار اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bomb in the sport utility vehicle included propone propane tanks, gasoline and fireworks.
[ترجمه گوگل]بمب موجود در خودروی اسپرت شامل مخازن پروپان پروپان، بنزین و آتش بازی بود
[ترجمه ترگمان]بمب در وسیله نقلیه تفریحی شامل propone تانک، بنزین و وسایل آتش بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sport utility vehicle, or SUV is a passenger vehicle which combines the towing capacity of a pickup truck with the passenger-carrying space of a minivan or station wagon.
[ترجمه گوگل]خودروی اسپرت یا SUV وسیله نقلیه‌ای است که ظرفیت یدک‌کشی یک وانت را با فضای حمل مسافر یک مینی‌ون یا استیشن واگن ترکیب می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک وسیله نقلیه ورزشی، یا اس یو وی یک وسیله نقلیه مسافری است که ظرفیت towing یک وانت را با فضای حامل یک مینی ون یا واگن ایستگاه ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bomb in the sport utility vehicle included propane tanks, gasoline and fireworks.
[ترجمه گوگل]بمب موجود در خودروی اسپرت شامل مخازن پروپان، بنزین و آتش بازی بود
[ترجمه ترگمان]بمب در وسیله نقلیه تاسیسات ورزشی شامل مخازن پروپان، بنزین و وسایل آتش بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plus the most significant restyling since the Cherokee debuted as a compact sport utility vehicle in 198
[ترجمه گوگل]بعلاوه مهم ترین بازسازی از زمان معرفی چروکی به عنوان یک وسیله نقلیه کاربردی اسپرت جمع و جور در سال 198
[ترجمه ترگمان]از زمانی که the به عنوان وسیله نقلیه ورزشی فشرده در ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So they set out at the beginning of 1997 in four sport utility vehicles.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها در ابتدای سال 1997 با چهار وسیله نقلیه کاربردی اسپرت به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها در ابتدای سال ۱۹۹۷ در چهار وسیله نقلیه ورزشی شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Customers also may have a harder time finding full-size pick-up trucks and certain sport utility vehicles.
[ترجمه گوگل]مشتریان همچنین ممکن است برای یافتن وانت های سایز کامل و برخی وسایل نقلیه کاربردی ورزشی مشکل تری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مشتریان هم چنین ممکن است زمان بیشتری برای پیدا کردن کامیون های حمل و نقل با اندازه کامل و وسایل نقلیه خاص ورزشی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They see even more dollar signs ahead: There are now about 30 models of sport utility vehicles.
[ترجمه گوگل]آنها حتی نشانه های دلار بیشتری را در پیش رو می بینند: در حال حاضر حدود 30 مدل از وسایل نقلیه کاربردی اسپرت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی علائم دلار بیشتری را پیش رو می بینند: در حال حاضر ۳۰ مدل وسایل نقلیه وسایل ورزشی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

وسیله نقلی کاربردی ( سودمند ) سپورت
ترجمە تحت الفظی☝☝🏽
ماشین شاسی بلند
ماشین شاسی بلند
SUV
وسیله نقلیه ورزشی
Sport یعنی ورزشی
وسیله نقلیه ورزشی
اسپورت به معنی ورزشی
ماشین شاسی بلند ( SUV )
بهتره به ویکی پدیا نگاهی بندازید
ترجمه ماشین ورزشی کاملا غلطه

بپرس