1. In vascular plants the diploid sporophyte is the dominant phase and in the ferns, for example, the gametophyte is a small prothallus .
[ترجمه گوگل]در گیاهان آوندی اسپوروفیت دیپلوئید فاز غالب است و برای مثال در سرخس ها گامتوفیت یک پروتالوس کوچک است
[ترجمه ترگمان]در گیاهان آوندی، sporophyte دوتایی یک فاز غالب است و در سرخس ها، برای مثال، gametophyte یک prothallus کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The sporophyte body comprises a long stalk, called a seta, and a capsule capped by a cap called the operculum.
[ترجمه گوگل]بدن اسپوروفیت شامل یک ساقه بلند به نام ستا و یک کپسول است که توسط کلاهکی به نام operculum پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]بدنه sporophyte شامل ساقه بلندی است به نام a و یک کپسول دار به نام cap
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. If such gametophytes produce fertile gametes, the resulting sporophyte is then tetraploid, and large polyploid series may subsequently be developed. Apospory is found in some mosses and ferns.
[ترجمه گوگل]اگر چنین گامتوفیتهایی گامتهای بارور تولید کنند، اسپوروفیت حاصل تتراپلوئید میشود و ممکن است سریهای پلیپلوئیدی بزرگ متعاقبا ایجاد شوند آپوسپوری در برخی از خزه ها و سرخس ها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]اگر چنین gametophytes زیستی بارور را تولید کنند، sporophyte حاصل از آن tetraploid است، و پس از آن ممکن است سری polyploid بزرگ ایجاد شود Apospory در برخی از خزه و سرخس ها پیدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sporogonium The sporophyte generation in mosses and liverworts.
[ترجمه گوگل]اسپوروگونیوم نسل اسپوروفیت در خزه ها و خزه ها
[ترجمه ترگمان]Sporogonium نسل sporophyte در mosses و liverworts
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The abortion type of these CMS lines is sporophyte abortion.
[ترجمه گوگل]نوع سقط این خطوط CMS، سقط جنین اسپوروفیت است
[ترجمه ترگمان]نوع سقط جنین این خطوط CMS sporophyte سقط جنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The gametophyte and infant sporophyte morphological development of S. grevilleoides represented very different features on different culture substrata.
[ترجمه گوگل]رشد مورفولوژیکی گامتوفیت و اسپوروفیت نوزاد S grevilleoides ویژگیهای بسیار متفاوتی را در بسترهای کشت مختلف نشان داد
[ترجمه ترگمان]رشد ریخت شناسی sporophyte و نوزادان S grevilleoides ویژگی های بسیار متفاوتی را در فرهنگ های مختلف فرهنگ های مختلف نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In lower plants such as mosses and liverworts the persistent vegetative plant is haploid, the sporophyte being a relatively short-lived phase.
[ترجمه گوگل]در گیاهان پایین تر مانند خزه و جگر، گیاه رویشی پایدار هاپلوئید است، اسپوروفیت یک فاز نسبتاً کوتاه مدت است
[ترجمه ترگمان]در گیاهان کم تر از جمله خزه ها و liverworts گیاه نباتی پایدار haploid است، sporophyte یک فاز نسبتا کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The term also describes the development of an unfertilized female gamete into the sporophyte, a phenomenon described as PARTHENOGENESIS. See apospory; apomixis.
[ترجمه گوگل]این اصطلاح همچنین توسعه یک گامت ماده بارور نشده به اسپوروفیت را توصیف می کند، پدیده ای که به عنوان PARTHENOGENESIS توصیف می شود رجوع به آپوسپوری شود آپومیکسیس
[ترجمه ترگمان]این واژه همچنین توسعه یک gamete زن را در the توصیف می کند که پدیده ای است که به عنوان parthenogenesis توصیف می شود apospory را ببینید، apomixis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the presence of water, sperm from the antheridia swim to the archegonia and fertilisation occurs, leading to the production of a diploid sporophyte.
[ترجمه گوگل]در حضور آب، اسپرم از آنتریدیا به سمت آرکگونیا شنا می کند و لقاح رخ می دهد که منجر به تولید اسپوروفیت دیپلوئید می شود
[ترجمه ترگمان]در حضور آب، اسپرم از the به the و fertilisation رخ می دهد که منجر به تولید of دو تایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Apospory, aposporous The development of a gametophyte directly from a sporophyte without the occurrence of meiosis or spore formation.
[ترجمه گوگل]آپوسپوری، آپوسپوری ایجاد گامتوفیت مستقیماً از اسپوروفیت بدون وقوع میوز یا تشکیل اسپور
[ترجمه ترگمان]Apospory، aposporous توسعه یک gametophyte به طور مستقیم از a بدون وقوع of یا تشکیل spore
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The haploid plant produces gametes mitotically and is thus termed the gametophytes while the diploid plant produces spores meiotically and is called the sporophyte .
[ترجمه گوگل]گیاه هاپلوئید به صورت میتوز گامت تولید می کند و بنابراین گامتوفیت نامیده می شود در حالی که گیاه دیپلوئید به صورت میوتیک اسپور تولید می کند و اسپوروفیت نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این گیاه نر haploid را تولید می کند و بنابراین گیاه gametophytes نامیده می شود در حالی که گیاه دو تایی spores meiotically تولید می کند و the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Haplobiontic Describing life cycles in which only one type of somatic body is formed, which may be either haploid or diploid, i. e. either the sporophyte or the gametophyte generation is missing.
[ترجمه گوگل]هاپلوبیونتیک توصیف چرخه های زندگی که در آن تنها یک نوع جسم جسمی تشکیل می شود که ممکن است هاپلوئید یا دیپلوئید باشد، i ه نسل اسپوروفیت یا گامتوفیت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Haplobiontic توصیف چرخه های حیات که در آن تنها یک نوع از بدن جسمی تشکیل می شود، که ممکن است دوتایی یا دوتایی باشد، i ای یا the یا نسل gametophyte پیدا نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The term also describes the development of an unfertilized female gamete into the sporophyte, a phenomenon described as PARTHENOGENESIS.
[ترجمه گوگل]این اصطلاح همچنین توسعه یک گامت ماده بارور نشده به اسپوروفیت را توصیف می کند، پدیده ای که به عنوان PARTHENOGENESIS توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]این واژه همچنین توسعه یک gamete زن را در the توصیف می کند که پدیده ای است که به عنوان parthenogenesis توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The spore morphology of Pteris is stable, and the difference between species is distinct, but the features of spore and sporophyte are not related.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی اسپور Pteris پایدار است و تفاوت بین گونهها مشخص است، اما ویژگیهای اسپور و اسپوروفیت به هم مرتبط نیستند
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی spore of پایدار است و تفاوت بین گونه ها متمایز است، اما ویژگی های spore و sporophyte با هم مرتبط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید