spoor

/ˈspʊr//spʊə/

معنی: رد پا، رد پای کسی را گرفتن
معانی دیگر: (به ویژه جانور وحشی) ردپا، جای پا، بنک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the track, trail, or droppings of a wild animal.

جمله های نمونه

1. an elephant spoor
ردپای فیل

2. We can track his spoor through the Letters.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم از طریق نامه‌ها قاتل او را دنبال کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم spoor را از طریق نامه ها دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For a start, I smelt your spoor on her when we danced together at the wedding.
[ترجمه گوگل]برای شروع، وقتی با هم در عروسی می رقصیدیم، بوی تو را به او حس کردم
[ترجمه ترگمان]برای شروع، وقتی توی عروسی با هم رقصیدیم بوی your رو حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pray for Guizhou spoor, whose hardships are described in the proverb: Not three feet of flat land, not three days without rain, not a family with three grams of silver .
[ترجمه گوگل]برای گوئیژو اسپور دعا کنید که سختی هایش در ضرب المثل آمده است: نه سه فوت زمین صاف، نه سه روز بدون باران، نه خانواده ای با سه گرم نقره
[ترجمه ترگمان]برای Guizhou spoor دعا کنید که در این ضرب المثل معروف است: نه فوت زمین مسطح، نه سه روز بدون باران، نه یک خانواده با سه گرم نقره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lesley Spoor and Chris Lassiter got engaged the night before Thanksgiving.
[ترجمه گوگل]لسلی اسپور و کریس لاسیتر شب قبل از روز شکرگزاری نامزد کردند
[ترجمه ترگمان]و \"کریس spoor\" و \"کریس Lassiter\" شب قبل از عید شکرگزاری نامزد کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To leave my spoor with the free wind.
[ترجمه گوگل]برای رها کردن غم خود با باد آزاد
[ترجمه ترگمان] تا spoor رو با باد آزاد ترک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To leave my spoor in the free wind .
[ترجمه گوگل]تا هولم را در باد آزاد بگذارم
[ترجمه ترگمان] تا spoor رو توی باد آزاد بذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jackson sniffed the air like an animal taking a spoor.
[ترجمه گوگل]جکسون هوا را بویید مانند حیوانی که در حال گرفتن اسپور است
[ترجمه ترگمان]جکسون مثل یک حیوان رفتار کرد و هوا را بو کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In waves, in subtle gusts, the room began to fill with the warmth and spoor of another being.
[ترجمه گوگل]در امواج، در طوفان های ظریف، اتاق شروع به پر شدن از گرما و هیاهوی موجود دیگری کرد
[ترجمه ترگمان]با وزش نسیمی، اتاق شروع به پر کردن گرما و spoor دیگری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The elephant-catching tribe, the Singphos, prepare for a catch in Assam, often tracking spoor on a river bank.
[ترجمه گوگل]قبیله فیل‌گیر، سینگفوس، خود را برای صید در آسام آماده می‌کنند و اغلب در ساحل رودخانه به دنبال اسپور هستند
[ترجمه ترگمان]قبیله گیر گیر، the، برای شکار در آسام آماده می شوند و اغلب spoor را در ساحل رودخانه دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now it was after other game; it was following the spoor of blood, up the moon-washed face of the cliff.
[ترجمه گوگل]حالا بعد از بازی دیگر بود به دنبال هجوم خون بود، از روی ماه شسته شده صخره
[ترجمه ترگمان]حالا بعد از یک بازی دیگر بود؛ داشت خون spoor را دنبال می کرد و صورت خود را از صخره بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. According to the spot-checking just now, we have found the spoor that the container door had been prized and the shortages of the cargo were probably caused by theft during the transport.
[ترجمه گوگل]طبق بررسی های انجام شده همین الان متوجه شدیم که درب کانتینر قیمتی بوده و احتمالاً کمبود محموله به دلیل سرقت در حین حمل بوده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به محل بازرسی در حال حاضر، ما the را پیدا کردیم که در کانتینر باارزش بوده و کمبود کالا احتمالا توسط سرقت طی حمل و نقل ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a moonlit evening, they break the pen door and follow the wild boar's spoor run to the vast forest.
[ترجمه گوگل]در یک غروب مهتابی، آنها درب قلم را می شکنند و به دنبال هجوم گراز وحشی به سمت جنگل وسیع می روند
[ترجمه ترگمان]در یک شب مهتابی، در خودکار را شکستند و به دنبال شکار گراز وحشی به سوی جنگل پهناور رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some time ago, a new phrase " high mark spoor competence" came into being.
[ترجمه گوگل]مدتی پیش، عبارت جدیدی به نام "شایستگی با امتیاز بالا" به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]چندی پیش، عبارت جدیدی از \"علامت\" بالا \" به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رد پا (اسم)
trace, run, runway, scent, track, footstep, footprint, footmark, spoor, wake

رد پای کسی را گرفتن (فعل)
shadow, sleuth, spoor

انگلیسی به انگلیسی

• track or trail made by an animal
the spoor of an animal is the visible trail that it leaves as it moves along, especially its footprints.

پیشنهاد کاربران

( جرم شناسی ) : هر ردی مثل خون، مو، نخ، اسپرم و . . . که کسی از خود به جای بگذارد.

بپرس