spoonful

/ˈspuːnˌfʊl//ˈspuːnfʊl/

معنی: باندازه یک قاشق
معانی دیگر: به اندازه ی یک قاشق، مقدار یک قاشق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: spoonfuls
• : تعریف: the amount a spoon can hold.
مشابه: taste

جمله های نمونه

1. A spoonful of mustard will give the dish some zip.
[ترجمه گوگل]یک قاشق خردل مقداری زیپ به ظرف می دهد
[ترجمه ترگمان]یک قاشق خردل به ظرف مقداری بسته خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In 'a spoonful of sugar', the word 'spoonful' is a partitive.
[ترجمه گوگل]در «یک قاشق شکر»، کلمه «قاشق» جزئی است
[ترجمه ترگمان]در یک قاشق شکر، کلمه spoonful a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He took a spoonful of the stew and ate it.
[ترجمه گوگل]یک قاشق از خورش را برداشت و خورد
[ترجمه ترگمان]یک قاشق سوپ برداشت و آن را خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I shouldn't have put that extra spoonful of curry powder in this meal, but I suppose we can all be wise after . . .
[ترجمه گوگل]من نباید آن قاشق اضافی پودر کاری را در این غذا می ریختم، اما فکر می کنم همه ما می توانیم بعد از آن عاقل باشیم
[ترجمه ترگمان]من نباید آن قاشق اضافی پودر کاری را در این غذا بگذارم، اما فکر می کنم بعد از آن همه ما می توانیم عاقل باشیم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He stirred another spoonful of sugar into his tea.
[ترجمه گوگل]یک قاشق دیگر شکر را در چایش ریخت
[ترجمه ترگمان]یک قاشق شکر دیگر در چایش ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You beg him to try just one spoonful, and he clamps his mouth shut.
[ترجمه گوگل]به او التماس می کنید که فقط یک قاشق را امتحان کند و او دهانش را می بندد
[ترجمه ترگمان]از او خواهش می کنم یک قاشق از آن را امتحان کند و دهانش را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I shouldn't have put that extra spoonful of curry powder in this meal, but I suppose we can all be wise after the event.
[ترجمه گوگل]من نباید آن قاشق اضافی پودر کاری را در این غذا می ریختم، اما فکر می کنم همه ما می توانیم بعد از این رویداد عاقل باشیم
[ترجمه ترگمان]من نباید آن قاشق اضافی پودر کاری را در این غذا بگذارم، اما فکر می کنم بعد از این اتفاق باید عاقل باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where quantities are measured in spoonfuls we mean a level spoonful unless otherwise indicated.
[ترجمه گوگل]در جایی که مقادیر به قاشق اندازه گیری می شود منظور ما یک قاشق سطح است مگر اینکه خلاف آن مشخص شده باشد
[ترجمه ترگمان]در جاییکه مقادیر در قاشق اندازه گیری می شوند، به معنی یک قاشق سطح است مگر اینکه در غیر این صورت نشان داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just as Howard is scraping the last spoonful of apple crumble out of the bowl, a thought strikes him.
[ترجمه گوگل]درست زمانی که هاوارد آخرین قاشق سیب را از کاسه بیرون می کشد، فکری به ذهنش خطور می کند
[ترجمه ترگمان]درست همان طور که هاوارد آخرین قاشق بزرگ سیب را از کاسه در می آورد، فکری به ذهنش خطور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But after only one spoonful, I could tell this stuff was off the map.
[ترجمه گوگل]اما بعد از فقط یک قاشق، می‌توانم بگویم که این چیزها از نقشه خارج شده است
[ترجمه ترگمان]اما بعد از یک قاشق، می توانستم بگویم که این چیزها از نقشه خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the first spoonful of the thick and satisfying minestrone, Luce found she was ravenous.
[ترجمه گوگل]بعد از اولین قاشق از مینسترون غلیظ و رضایت بخش، لوس متوجه شد که هولناک است
[ترجمه ترگمان]پس از اولین قاشق از نخستین قاشق بزرگ و ارضا کننده، متوجه شد که او خیلی گرسنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Place a spoonful of beans in the bottom of each tin. Sprinkle the cheese over the beans.
[ترجمه گوگل]کف هر قالب یک قاشق حبوبات بریزید پنیر را روی لوبیاها بپاشید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق لوبیا در ته هر قلع هست پنیر را از روی لوبیا بینداز بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ana got up, took a spoonful of bean mush and poked it into the child's mouth.
[ترجمه گوگل]آنا بلند شد، قاشقی از مایه لوبیا برداشت و در دهان کودک فرو برد
[ترجمه ترگمان]Ana بلند شد و یک قاشق از خمیر لوبیا را برداشت و آن را در دهان بچه فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ragna Tischler Goddard likes her tea with a spoonful of history.
[ترجمه گوگل]Ragna Tischler Goddard چای خود را با یک قاشق از تاریخ دوست دارد
[ترجمه ترگمان]خانم گادارد دوست دارد چایش را با یک قاشق از تاریخ بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باندازه یک قاشق (صفت)
spoonful

انگلیسی به انگلیسی

• contents of a spoon, as much as a spoon can hold
a spoonful of a substance is the amount that a spoon can hold.

پیشنهاد کاربران

بپرس