spooky

/ˈspuːki//ˈspuːki/

(عامیانه)، وابسته به ارواح، شبحی، اسرارآمیز، عجیب و غریب، مرموز، ترس آور، رعب انگیز، spookish شبح وار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: spookier, spookiest
مشتقات: spookily (adv.), spookiness (n.)
• : تعریف: eerie and mysterious; weirdly disturbing.
مشابه: eerie, unearthly

- As the summer storm approached, all was bathed in a spooky yellow glow.
[ترجمه گوگل] با نزدیک شدن طوفان تابستان، همه در یک درخشش زرد شبح وار غرق شدند
[ترجمه ترگمان] همچنان که طوفان تابستان نزدیک می شد، همه غرق در درخشش زرد رنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The light shining from beneath his chin made his face look spooky.
[ترجمه گوگل] نوری که از زیر چانه‌اش می‌درخشید، چهره‌اش را ترسناک می‌کرد
[ترجمه ترگمان] نوری که از زیر چانه او می تابید چهره اش ترسناک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Who would want to live in that spooky old house?
[ترجمه گوگل] چه کسی دوست دارد در آن خانه قدیمی شبح وار زندگی کند؟
[ترجمه ترگمان] کی دوست داره تو اون خونه قدیمی زندگی کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It got a bit spooky when James started telling ghost stories.
[ترجمه Sepid] وقتی جیمز شروع به گفتن داستان های ارواح کرد فضا کمی ترسناک شد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی جیمز شروع به گفتن داستان های ارواح کرد، کمی ترسناک شد
[ترجمه ترگمان]وقتی \"جیمز\" شروع کرد به داستان های ارواح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nearby are the remains of a deserted village. Spooky or what?
[ترجمه گوگل]در همان نزدیکی بقایای یک روستای متروک وجود دارد ترسناک یا چی؟
[ترجمه ترگمان]در آن نزدیکی بقایای یک دهکده متروک است داره ترسناک می شه یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole place has a slightly spooky atmosphere.
[ترجمه 1235] یک دو سه پنج
|
[ترجمه L1485] کل فضای اینجا تا حدودی جو ترسناکی ( شبح طوری ) داره .
|
[ترجمه گوگل]کل مکان فضای کمی شبح وار دارد
[ترجمه ترگمان]همه جا فضای کمی ترسناک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The candlelight created a rather spooky atmosphere.
[ترجمه گوگل]نور شمع فضای نسبتاً ترسناکی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]نور شمع یک جو عجیب و غریبی را ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Really, Holmes, I would swear there is something spooky or supernatural about cats.
[ترجمه گوگل]واقعاً، هلمز، قسم می خورم که چیزی شبح آور یا ماوراء طبیعی در مورد گربه ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]واقعا، هولمز، قسم می خورم که یک چیز ترسناک یا طبیعی در مورد گربه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We think so much alike it's almost spooky.
[ترجمه گوگل]ما خیلی شبیه هم فکر می کنیم که تقریباً شبح آور است
[ترجمه ترگمان]به نظر ما خیلی شبیه هم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spooky . . . Switching to a smaller scale, we placed advertisements in South London newsagents.
[ترجمه گوگل]ترسناک با تغییر به مقیاس کوچک‌تر، آگهی‌هایی را در روزنامه‌فروشی‌های جنوب لندن قرار دادیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به تغییر در مقیاس کوچک تر، ما تبلیغات را در جنوب لندن newsagents قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lived in kind of a spooky place at the end of a long dirt road.
[ترجمه گوگل]او در یک مکان ترسناک در انتهای یک جاده خاکی طولانی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در یک مکان ترسناک در انتهای یک جاده خاکی طولانی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I decided that it called for a spooky sleepover, so I invited my mates over one evening.
[ترجمه گوگل]به این نتیجه رسیدم که این یک خواب شبح آور است، بنابراین جفت هایم را در یک شب دعوت کردم
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که امشب شب، شب به خیر و خوشی تمام شب را به هم دعوت کرده ام، برای همین یک شب هم mates را دعوت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This creates a rather spooky atmosphere and because of the many camera angles gives the impression that you are being watched.
[ترجمه گوگل]این یک فضای نسبتاً ترسناک ایجاد می کند و به دلیل زوایای زیاد دوربین این تصور را ایجاد می کند که شما در حال تماشا هستید
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای عجیب و غریبی می شود و به این دلیل که بسیاری از زوایای دوربین این تصور را ایجاد می کنند که شما تحت نظر هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You even find it a touch spooky at first.
[ترجمه گوگل]حتی در ابتدا آن را یک لمس شبح وار می بینید
[ترجمه ترگمان] اولش حتی یه ذره هم ترسناک به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Twilight Tales is a collection of spooky legends and folk tales passed through generations in the Southwest.
[ترجمه گوگل]داستان های گرگ و میش مجموعه ای از افسانه های شبح آور و داستان های عامیانه است که در طول نسل ها در جنوب غربی منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]افسانه های گرگ ومیش مجموعه ای از افسانه های ترسناک و داستان های مردمی است که از طریق نسل ها در جنوب غربی به تصویب رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We sat around the fire and told spooky tales.
[ترجمه گوگل]دور آتش نشستیم و قصه های ترسناک تعریف کردیم
[ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودیم و داستان های ترسناک تعریف می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The forest is really spooky in the dark.
[ترجمه گوگل]جنگل در تاریکی واقعاً ترسناک است
[ترجمه ترگمان]در تاریکی جنگل خیلی ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) scary, frightening; haunted by ghosts
a place or thing that is spooky is strange and frightening; an informal word.

پیشنهاد کاربران

1. شبح وار 2. جن زده 3. عصبی. جوشی
وحشتناک، وابسته به جن و ارواح
✍️عبارت **"spooky"** به معنای **"ترسناک"** یا **"عجیب و غریب"** است و معمولاً به مکان ها یا موقعیت هایی اشاره دارد که احساس ترس یا وحشت را ایجاد می کنند. این واژه به طور خاص در موارد زیر کاربرد دارد:
👇 معانی و ویژگی ها
...
[مشاهده متن کامل]

1. **احساس ترس**: "spooky" به مکان ها یا حالاتی اطلاق می شود که دارای جو ترسناک یا غیرطبیعی هستند، مانند یک خانه قدیمی و متروکه.
2. **شبح گونه**: این واژه همچنین به چیزهایی که شبیه به ارواح یا موجودات ماورایی هستند، اشاره دارد.
3. **حساسیت**: در زبان عامیانه، "spooky" می تواند به افرادی که به راحتی می ترسند یا مضطرب می شوند نیز اشاره کند.
به طور کلی، "spooky" برای توصیف چیزهایی که احساس ترس یا اضطراب را ایجاد می کنند، استفاده می شود و معمولاً در زمینه های مرتبط با ارواح، داستان های ترسناک و محیط های غیرمعمول به کار می رود.
👇مثال؛
“That abandoned house gives me the creeps. It’s so spooky. ”
During a horror movie, someone might comment, “This scene is really spooky. I can’t watch. ”
A person describing a strange occurrence might say, “I had a spooky encounter last night. I heard strange noises and saw shadows moving. ”

رمزآلود و ترسناک
spooky
شبح وار
ترسناک
spooky action
اقدام شبح وار
اقدام ترسناک
کنش شبح وار
کنش ترسناک
spooky action at a distance
اقدام شبح وار از راه دور
اقدام ترسناک از راه دور
کنش شبح وار از راه دور
کنش ترسناک از راه دور
adjective
🔴 [also more spooky; most spooky] : strange and frightening
◀️a spooky movie
◀️The music was pretty spooky.
◀️a spooky old house
◀️He looks spooky. = He's spooky looking.
◀️
...
[مشاهده متن کامل]

a spooky coincidence [=a very strange coincidence that makes you feel uneasy]
◀️It was a spooky coincidence
🔴 relating to, resembling, or suggesting spooks
Spook همون ghost هست ولی informal
البته فعل هم هست
اگه کاملشو میخواید سرچ کنید spook

ترسناک - شبح ناک - وابسته به جن و شبح
The office is kind of spooky place at 9:00
شبح ناک - وهم ناک
روحناک
ترسناک، مربوط به مفاهیم ماوراء الطبیعه
شبه گونه
ترسناک و وابسته به جن و آدم فضایی ها
مکار و حیله گر spooky fox روباه مکار
چموش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس