- As the summer storm approached, all was bathed in a spooky yellow glow.
[ترجمه گوگل] با نزدیک شدن طوفان تابستان، همه در یک درخشش زرد شبح وار غرق شدند [ترجمه ترگمان] همچنان که طوفان تابستان نزدیک می شد، همه غرق در درخشش زرد رنگ بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The light shining from beneath his chin made his face look spooky.
[ترجمه گوگل] نوری که از زیر چانهاش میدرخشید، چهرهاش را ترسناک میکرد [ترجمه ترگمان] نوری که از زیر چانه او می تابید چهره اش ترسناک به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Who would want to live in that spooky old house?
[ترجمه گوگل] چه کسی دوست دارد در آن خانه قدیمی شبح وار زندگی کند؟ [ترجمه ترگمان] کی دوست داره تو اون خونه قدیمی زندگی کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. It got a bit spooky when James started telling ghost stories.
[ترجمه Sepid] وقتی جیمز شروع به گفتن داستان های ارواح کرد فضا کمی ترسناک شد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی جیمز شروع به گفتن داستان های ارواح کرد، کمی ترسناک شد [ترجمه ترگمان]وقتی \"جیمز\" شروع کرد به داستان های ارواح [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Nearby are the remains of a deserted village. Spooky or what?
[ترجمه گوگل]در همان نزدیکی بقایای یک روستای متروک وجود دارد ترسناک یا چی؟ [ترجمه ترگمان]در آن نزدیکی بقایای یک دهکده متروک است داره ترسناک می شه یا نه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The whole place has a slightly spooky atmosphere.
[ترجمه 1235] یک دو سه پنج
|
[ترجمه L1485] کل فضای اینجا تا حدودی جو ترسناکی ( شبح طوری ) داره .
|
[ترجمه گوگل]کل مکان فضای کمی شبح وار دارد [ترجمه ترگمان]همه جا فضای کمی ترسناک دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The candlelight created a rather spooky atmosphere.
[ترجمه گوگل]نور شمع فضای نسبتاً ترسناکی ایجاد کرد [ترجمه ترگمان]نور شمع یک جو عجیب و غریبی را ایجاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Really, Holmes, I would swear there is something spooky or supernatural about cats.
[ترجمه گوگل]واقعاً، هلمز، قسم می خورم که چیزی شبح آور یا ماوراء طبیعی در مورد گربه ها وجود دارد [ترجمه ترگمان]واقعا، هولمز، قسم می خورم که یک چیز ترسناک یا طبیعی در مورد گربه وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We think so much alike it's almost spooky.
[ترجمه گوگل]ما خیلی شبیه هم فکر می کنیم که تقریباً شبح آور است [ترجمه ترگمان]به نظر ما خیلی شبیه هم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Spooky . . . Switching to a smaller scale, we placed advertisements in South London newsagents.
[ترجمه گوگل]ترسناک با تغییر به مقیاس کوچکتر، آگهیهایی را در روزنامهفروشیهای جنوب لندن قرار دادیم [ترجمه ترگمان]با توجه به تغییر در مقیاس کوچک تر، ما تبلیغات را در جنوب لندن newsagents قرار دادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He lived in kind of a spooky place at the end of a long dirt road.
[ترجمه گوگل]او در یک مکان ترسناک در انتهای یک جاده خاکی طولانی زندگی می کرد [ترجمه ترگمان]او در یک مکان ترسناک در انتهای یک جاده خاکی طولانی زندگی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I decided that it called for a spooky sleepover, so I invited my mates over one evening.
[ترجمه گوگل]به این نتیجه رسیدم که این یک خواب شبح آور است، بنابراین جفت هایم را در یک شب دعوت کردم [ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که امشب شب، شب به خیر و خوشی تمام شب را به هم دعوت کرده ام، برای همین یک شب هم mates را دعوت کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This creates a rather spooky atmosphere and because of the many camera angles gives the impression that you are being watched.
[ترجمه گوگل]این یک فضای نسبتاً ترسناک ایجاد می کند و به دلیل زوایای زیاد دوربین این تصور را ایجاد می کند که شما در حال تماشا هستید [ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای عجیب و غریبی می شود و به این دلیل که بسیاری از زوایای دوربین این تصور را ایجاد می کنند که شما تحت نظر هستید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You even find it a touch spooky at first.
[ترجمه گوگل]حتی در ابتدا آن را یک لمس شبح وار می بینید [ترجمه ترگمان] اولش حتی یه ذره هم ترسناک به نظر می رسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Twilight Tales is a collection of spooky legends and folk tales passed through generations in the Southwest.
[ترجمه گوگل]داستان های گرگ و میش مجموعه ای از افسانه های شبح آور و داستان های عامیانه است که در طول نسل ها در جنوب غربی منتقل شده است [ترجمه ترگمان]افسانه های گرگ ومیش مجموعه ای از افسانه های ترسناک و داستان های مردمی است که از طریق نسل ها در جنوب غربی به تصویب رسیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We sat around the fire and told spooky tales.
[ترجمه گوگل]دور آتش نشستیم و قصه های ترسناک تعریف کردیم [ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودیم و داستان های ترسناک تعریف می کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The forest is really spooky in the dark.
[ترجمه گوگل]جنگل در تاریکی واقعاً ترسناک است [ترجمه ترگمان]در تاریکی جنگل خیلی ترسناک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) scary, frightening; haunted by ghosts a place or thing that is spooky is strange and frightening; an informal word.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ “That abandoned house gives me the creeps. It’s so spooky. ” During a horror movie, someone might comment, “This scene is really spooky. I can’t watch. ” A person describing a strange occurrence might say, “I had a spooky encounter last night. I heard strange noises and saw shadows moving. ” ... [مشاهده متن کامل]
رمزآلود و ترسناک
spooky شبح وار ترسناک spooky action اقدام شبح وار اقدام ترسناک کنش شبح وار کنش ترسناک spooky action at a distance اقدام شبح وار از راه دور اقدام ترسناک از راه دور کنش شبح وار از راه دور کنش ترسناک از راه دور
adjective 🔴 [also more spooky; most spooky] : strange and frightening ◀️a spooky movie ◀️The music was pretty spooky. ◀️a spooky old house ◀️He looks spooky. = He's spooky looking. ◀️ ... [مشاهده متن کامل]
a spooky coincidence [=a very strange coincidence that makes you feel uneasy] ◀️It was a spooky coincidence 🔴 relating to, resembling, or suggesting spooks Spook همون ghost هست ولی informal البته فعل هم هست اگه کاملشو میخواید سرچ کنید spook
ترسناک - شبح ناک - وابسته به جن و شبح The office is kind of spooky place at 9:00