spontaneousness

جمله های نمونه

1. To the history of Chinese literature criticism, the literary meaning of Laozi's "Spontaneousness" include three aspect: the holistic beauty, the do-nothing method, the simple language.
[ترجمه گوگل]در تاریخ نقد ادبیات چین، معنای ادبی «خودانگیختگی» لائوزی شامل سه جنبه است: زیبایی کل نگر، روش انجام هیچ کاری، زبان ساده
[ترجمه ترگمان]در تاریخ انتقاد ادبیات چین، معنای ادبی \"Spontaneousness\" شامل سه جنبه است: زیبایی کل گرا، روش انجام هیچ کاری، زبان ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frank hustle, spontaneousness. Check in inaction, but while washing.
[ترجمه گوگل]شلوغی فرانک، خودانگیختگی عدم فعالیت را بررسی کنید، اما در حین شستشو
[ترجمه ترگمان]فرانک عجله کن، عجله کن به انفعال خود نگاه کنید، اما در عین حال شستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In controlled market economy, consciousness was obvious, but the macro conscious control didn't stop the emergence of spontaneousness.
[ترجمه گوگل]در اقتصاد بازار کنترل شده، آگاهی آشکار بود، اما کنترل آگاهانه کلان مانع از ظهور خودانگیختگی نشد
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد بازار کنترل شده، آگاهی مشهود بود، اما کنترل آگاهانه ماکرو ظهور of را متوقف نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A successful vocal music performance can be affected by many factors. Two essential psychological factors are full attention and spontaneousness .
[ترجمه گوگل]اجرای موفق موسیقی آوازی می تواند تحت تأثیر عوامل زیادی قرار گیرد دو عامل اساسی روانشناختی توجه کامل و خودانگیختگی است
[ترجمه ترگمان]یک عملکرد موسیقی صوتی موفق می تواند تحت تاثیر عوامل بسیاری قرار گیرد دو عامل روانی ضروری به طور کامل مورد توجه و توجه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Institution restricts people's actions, while culture rules can prompt people's dynamic role because of its spontaneousness.
[ترجمه گوگل]نهاد اعمال مردم را محدود می کند، در حالی که قوانین فرهنگ می تواند نقش پویای مردم را به دلیل خودانگیختگی آن تحریک کند
[ترجمه ترگمان]موسسه اقدامات مردم را محدود می کند، در حالی که قواعد فرهنگ می تواند نقش پویای مردم را به خاطر spontaneousness خود سریع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the other hand, the apprehension of time pushes literary activities from spontaneousness to consciousness and influences what finally goes into literary works.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، درک زمان، فعالیت‌های ادبی را از خودانگیختگی به آگاهی سوق می‌دهد و بر آنچه در نهایت وارد آثار ادبی می‌شود، تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، ترس از زمان فعالیت های ادبی را از spontaneousness به خودآگاه و تاثیرات آن بر آنچه که در نهایت به آثار ادبی می رود، هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The charm of love lies in the mysteriousness and spontaneousness; requiring no reasons, regardless of losses and gains, and anything else.
[ترجمه گوگل]جذابیت عشق در رازآلود بودن و خودانگیختگی نهفته است نیازی به هیچ دلیلی، صرف نظر از ضرر و زیان و هر چیز دیگری ندارد
[ترجمه ترگمان]جذابیت عشق در رمز و راز و رمز و راز است؛ بدون توجه به زیان ها و سودها، و هر چیز دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being spontaneous; quality of being unpremeditated, quality of being impromptu

پیشنهاد کاربران