( مربوط به امور ) خیرخواهانه ، کمک کننده به نیازمندان
supporting
حمایتگر/ دلسوزانه/موید/مشوق
it's because I'm doing a sponsored silence for the charity Pigs With No Parents.
علتش این است که من برای امور خیریه خوک ها بدون پدر و مادر، سکوت حمایتگر/ دلسوزانه/موید کرده ام.
حمایت مالی
تحت حمایت مالی
government - sponsored : تحت حمایت مالی دولت
بناکردن
برپایی معابد
امور خیر
دلار، پول، کسى که پول مى ده، شاباش