sponger

/ˈspʌndʒər//ˈspʌndʒə/

معنی: درکش، طفیلی، مفت خور
معانی دیگر: (شخص یا کشتی) اسفنج گیر، اسفنج جمع کن، کسی که با ابر پاک می کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or vessel that harvests sponges.

(2) تعریف: (informal) one who needlessly depends on or borrows from others for food, lodging, money, or the like; parasite; sponge.
مشابه: drone

جمله های نمونه

1. The money has been donated to Mason's sponger Ann Dyche who has been diagnosed as having cancer.
[ترجمه گوگل]این پول به اسفنج میسون، آن دایچ که تشخیص داده شده سرطان دارد، اهدا شده است
[ترجمه ترگمان]این پول به sponger آن می سون اهدا شده است که تشخیص داده شده است که مبتلا به سرطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The world seemed to consist of spongers like Marc, supporters like Christopher, and victims like Francis.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید جهان از اسفنج هایی مانند مارک، حامیانی مانند کریستوفر و قربانیانی مانند فرانسیس تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جهان از spongers مثل مارک، پشتیبانان شبیه کریستوفر، و قربانیانی مانند فرانسوا تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And yet, she didn't look a sponger, she didn't sound a sponger.
[ترجمه گوگل]و با این حال، او نه اسفنجی به نظر می رسید، نه صدای اسفنجی داشت
[ترجمه ترگمان]و با این حال، به نظر نمی رسید که او یک احمق باشد، اما به نظر نمی رسید از این کار خوشش امده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had no friends because he was a sponger.
[ترجمه گوگل]دوستی نداشت چون اسفنجی بود
[ترجمه ترگمان]اون هیچ دوستی نداشت چون اون یه \"sponger\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He recognised no social barriers when making friends and was surrounded by an army of spongers.
[ترجمه گوگل]او هنگام دوستی هیچ مانع اجتماعی را تشخیص نمی داد و توسط ارتشی از اسفنج ها محاصره می شد
[ترجمه ترگمان]او هیچ مانع اجتماعی را در زمان ایجاد دوستی به رسمیت نمی شناخت و توسط ارتش of احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Li: He's trying to sponge a meal off me! What a sponger. . .
[ترجمه گوگل]لی: او سعی می کند یک وعده غذایی را از من بپزد! چه اسفنجی
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه یه غذا رو از من جدا کنه چه a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A strong man is not willing to be a loafer or sponger.
[ترجمه گوگل]یک مرد قوی حاضر نیست که یک خرخر یا اسفنجی باشد
[ترجمه ترگمان]مرد قوی مایل نیست که ولگرد یا sponger باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although not nearly as graceful as sponging dolphins, "which are really elegant in their moves," Patterson says, the human sponger nonetheless managed to scare up a hidden prey fish every 9 minutes.
[ترجمه گوگل]پترسون می‌گوید: اگرچه به اندازه دلفین‌های اسفنجی برازنده نیست، "که در حرکاتشان واقعاً ظریف هستند"، اما اسفنج‌گر انسان هر 9 دقیقه یک بار یک ماهی طعمه پنهان را بترساند
[ترجمه ترگمان]پترسون، با این حال، با این حال، sponger انسانی موفق شد که هر ۹ دقیقه یک ماهی صید پنهان را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درکش (اسم)
sponger

طفیلی (اسم)
vagabond, drone, lizard, rounder, parasite, sponge, sponger

مفت خور (اسم)
hanger-on, sponger

انگلیسی به انگلیسی

• one who lives at the expense of others; one who cleans with sponge; ship that collects sponges

پیشنهاد کاربران

معادل های فارسی دقیق و مصطلح می توانند شامل این موارد باشند:
"انگل"
"سوءاستفاده گر"
"نوش خور" ( در زبان محاوره )
"از زیر کار دررو"
"نفع طلب بی زحمت"
مثال:
He's such a sponger, always living off his friends.
او واقعاً انگل است، همیشه از دوستانش سوءاستفاده می کند.
The term "sponger" describes a person who habitually borrows or lives at the expense of others, often considered a parasite/ a person who gets money, food, etc. from other people, especially in order to live without working
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح شخصی را توصیف می کند که معمولاً قرض می گیرد یا با پول و هزینه دیگران زندگی می کند و اغلب به عنوان انگل در نظر گرفته می شود.
شخصی که از افراد دیگر پول، غذا و غیره می گیرد، به ویژه برای اینکه بدون کار کردن، زندگی کند. طفیلی
Her brother was always accused of being a sponger because he never seemed able to hold onto a job or contribute financially to the household.
Many young adults move back home after college, but some become spongers, relying solely on their parents' financial support instead of seeking employment.
He was labeled a sponger when he refused to help around the house despite living rent - free with his sister.

sponger
منابع• https://www.dictionary.com/browse/sponger• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sponger
a person who lives at others' expense
مفت خور - کسیکه زندگیش روی زحمات و خرج و مخارج دیگران بنا شده و استوار است

بپرس