sponge down

جمله های نمونه

1. We sponged down the walls to get the worst of the dirt off.
[ترجمه گوگل]دیوارها را با اسفنج پایین می‌کشیدیم تا بدترین خاک را از بین ببریم
[ترجمه ترگمان]ما دیوارها رو با اسفنج تمیز کردیم تا از همه چیز بدتر بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He sponged down the car to remove the shampoo.
[ترجمه فلاحی] او ماشین را دستمال کشید تا شامپو را پاک کند
|
[ترجمه گوگل]او ماشین را با اسفنج پایین کشید تا شامپو را بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]او ماشین را به طرف پایین هل داد تا شامپو را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sponge down, and then take a shower.
[ترجمه گوگل]اسفنج را پایین بیاورید و سپس دوش بگیرید
[ترجمه ترگمان]اسفنج پایین می رود و بعد دوش می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sponge down the surface with a wet cloth.
[ترجمه گوگل]با یک پارچه مرطوب سطح را پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]اسفنج سطح را با یک پارچه مرطوب پایین می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The seat fabrics are very durable and easy to sponge down.
[ترجمه گوگل]پارچه های صندلی بسیار بادوام هستند و به راحتی اسفنج می شوند
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر صندلی ها بسیار بادوام هستند و کار آن ها آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wash with a sponge, clean with a sponge; wipe with a sponge

پیشنهاد کاربران

بپرس