1. he spoke a broken english
انگلیسی دست و پا شکسته ای حرف می زد.
2. he spoke brutally and frankly
او رک و راست و با بی پردگی صحبت کرد.
3. he spoke english with an atrocious accent
با لهجه ی بسیار بدی انگلیسی حرف می زد.
4. he spoke excitedly
او با هیجان زدگی حرف می زد.
5. he spoke for a select audience
او برای شنوندگان دستچینی شده سخنرانی کرد.
6. he spoke glibly about honesty
او با چرب زبانی از صداقت حرف می زد.
7. he spoke in a loud voice
با صدای بلند حرف می زد.
8. he spoke in a low tone
با صدای کوتاه حرف می زد.
9. he spoke in a low voice
او با صدای ضعیفی حرف می زد.
10. he spoke in a phony esfahany accent
او با یک لهجه ی ساختگی اصفهانی حرف می زد.
11. he spoke in a plaintive key
او با لحن شکوه آمیزی حرف می زد.
12. he spoke in a thick irish brogue
با لهجه ی تند ایرلندی صحبت می کرد.
13. he spoke in a thoughtful, even voice
با صدایی تفکر آمیز و آرام حرف می زد.
14. he spoke in an angry tone
با لحن خشم آمیزی حرف زد.
15. he spoke in an exclamatory tone
با آهنگی عتاب آمیز حرف می زد.
16. he spoke in an imperial tone
با لحنی آمرانه حرف می زد.
17. he spoke in an offensive manner
او به طرز زننده ای حرف می زد.
18. he spoke in many places during the campaign
طی مبارزات انتخاباتی در چندین محل سخنرانی کرد.
19. he spoke in persian and i simultaneously interpreted what he said
او فارسی صحبت می کرد و من همزمان سخنش را ترجمه می کردم.
20. he spoke in the style of master to slaves
او با لحن ارباب منشانه با غلامان حرف می زد.
21. he spoke loudly
او بلند حرف می زد.
22. he spoke loudly to spite me
از لج من بلند بلند حرف می زد.
23. he spoke on without hesitation
او بدون تردید به صحبت ادامه داد.
24. he spoke through an interpreter
به کمک یک مترجم حرف زد.
25. he spoke to all the children as was his manner
او طبق عادت با همه ی بچه ها صحبت کرد.
26. he spoke to his commander in a confident manner
او با قاطعیت با فرمانده خود صحبت کرد.
27. he spoke to his two charges
با دو نفری که سرپرستی آنان را به عهده داشت صحبت کرد.
28. he spoke to the club on air pollution
برای باشگاه درباره ی آلودگی هوا نطق کرد.
29. he spoke to this effect
او در این باره صحبت کرد.
30. he spoke with an air of finality
او با قاطعیت حرف می زد.
31. he spoke with assurance
او با خاطر جمعی حرف می زد.
32. he spoke with complete freedom
او با آزادی کامل سخن می گفت.
33. he spoke with conviction
او از روی عقیده حرف می زد.
34. he spoke with disguise
در لفافه صحبت می کرد.
35. he spoke with some dregs of timidity still in his soul
در حالی که هنوز هم اثرات ترس در روحش باقی بود سخن می گفت.
36. i spoke with my brother
با برادرم صحبت کردم.
37. she spoke courageously, as it behooved
او همان طور که می بایست با شهامت صحبت کرد.
38. she spoke decidedly
او با قاطعیت صحبت می کرد.
39. she spoke english slowly so that you should understand
آهسته انگلیسی حرف زد تا اینکه شما بفهمید.
40. she spoke fast
او تند حرف می زد.
41. she spoke icily to us
او به سردی با ما صحبت کرد.
42. she spoke in a timorous tone
با لحنی حاکی از ترس صحبت می کرد.
43. she spoke in broken phrases
با عبارات بریده بریده جواب داد.
44. she spoke in support of free elections
او به طرفداری از انتخابات آزاد سخنرانی کرد.
45. she spoke kindly and calmly
او با محبت و آرامی حرف می زد.
46. she spoke mildly and with confidence
او آرام و با اعتماد به نفس حرف می زد.
47. she spoke so affectedly that everyone burst into laughter
با چنان ژستی (ادا و اطواری) صحبت می کرد که همه زدند زیر خنده.
48. she spoke with a thick esfahani accent
او با لهجه ی غلیظ اصفهانی حرف می زد.
49. she spoke with an air of detachment
او با حالتی حاکی از بی علاقگی صحبت می کرد.
50. she spoke with an almost extinguished voice
با صدای تقریبا خفه صحبت می کرد.
51. she spoke with fervor
او با حرارت زیاد حرف می زد.
52. she spoke with passionate sincerity
با صداقتی آکنده از احساس صحبت می کرد.
53. they spoke in a whisper
آنان زمزمه کنان حرف می زدند.
54. they spoke together with heat
آنان با تندی با یکدیگر حرف زدند.
55. thus spoke the intrepid sohrab to hooman. . .
به هومان چنین گفت سهراب گرد. . .
56. we spoke with the authorities concerned
با مقامات مربوطه صحبت کردیم.
57. chinese workers spoke pidgin english
کارگران چینی به انگلیسی پی جین تکلم می کردند.
58. her eyes spoke volumes
چشمانش بیانگر مطالب فراوانی بود.
59. the accused spoke in a faltering voice
متهم با صدایی لرزان سخن می گفت.
60. the boss spoke to them in a condescending tone
رئیس بالحنی غرور آمیز با آنها صحبت کرد.
61. the gold spoke of the land's unknown riches
آن طلا نشانگر ثروت ناشناخته ی آن سرزمین بود.
62. the miner spoke for his people
معدنچی از سوی همکارانش صحبت می کرد.
63. the patient spoke with effort
بیمار با سختی حرف می زد.
64. the tower-clock spoke night
ساعت برج فرا رسیدن شب را اعلام کرد.
65. they both spoke english
هر دو انگلیسی حرف می زدند.
66. they bravely spoke out against slavery
آنان با شجاعت بر ضد بردگی زبان به اعتراض گشودند.
67. suddenly the vision spoke
ناگهان شبح سخن گفت.
68. the angry men spoke with elevated voices
مردان خشمگین با صدای بلند حرف می زدند.
69. the sick man spoke jerkily
مرد بیمار بریده بریده حرف می زد.
70. she laughed as she spoke
در حین حرف زدن خندید.