spoils

جمله های نمونه

1. as spoils of war, the russians annexed a part of eastern prussia
روس هابخشی از پروس شرقی را به عنوان غنیمت جنگی ضمیمه کردند.

2. excessive praise spoils the child
تعریف زیادی بچه را لوس می کند.

3. without refrigeration milk spoils soon
شیر را اگر در یخچال نگذارند در مدت کوتاهی فاسد می شود.

4. a rotten apple spoils the barrel
یک بز گر گله را گر می کند

5. one rotten apple spoils the barrel
(یک سیب گندیده جعبه ی سیب را فاسد می کند) یک بز گر گله را گر می کند

6. salt is added to whatever spoils . . .
هر چه بگندد نمکش می زنند . . .

انگلیسی به انگلیسی

• booty, loot, plunder; public offices distributed among members of a victorious political party

پیشنهاد کاربران

To the victor go the spoils :
To the victor belong the spoils : برنده همه چیز را می برد
غنائم
( valuables taken by violence ( especially in war
Moments later we too left, lugging the spoils of our scavenging

بپرس