1. His muddy boots splotched the carpet.
[ترجمه گوگل]چکمه های گل آلود او فرش را لکه دار کرد
[ترجمه ترگمان]چکمه های گل آلود او فرش را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Most people would not find a brown splotch at all mysterious.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم لکه قهوه ای را اصلاً مرموز نمی دانند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم لکه قهوه ای رنگی پیدا نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Great pale splotches appeared on the once-shining parquet floor where water had leaked in and stood in puddles.
[ترجمه گوگل]لکه های رنگ پریده بزرگی در کف پارکت که زمانی درخشان بود، جایی که آب به داخل آن نشت کرده بود و در گودال ها ایستاده بود، ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]روی سرسرای پارکت پوش، جایی که آب در آن نشت کرده بود و در چاله های آب قرار داشت، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Each owned a weird splotch of colour in a white and silver frame, painted and framed by a local artist.
[ترجمه گوگل]هر کدام دارای لکه های رنگی عجیب و غریب در قاب سفید و نقره ای بودند که توسط یک هنرمند محلی نقاشی و قاب شده بود
[ترجمه ترگمان]هر کدام یک رنگ آمیزی عجیب و غریب در یک قاب سفید و نقره ای داشتند، که توسط یک هنرمند محلی نقاشی شده و قاب گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. White cloth splotches easily.
[ترجمه گوگل]پارچه سفید به راحتی لکه می گیرد
[ترجمه ترگمان]لباس سفید به راحتی زرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't splotch on the wall.
7. The french fries leave big greasy splotches on the paper bags they're served in.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ کرده لکه های چرب بزرگی روی کیسه های کاغذی که در آن سرو می شود باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ کرده را روی کیسه های کاغذی که در آن خدمت می کنند، پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I see the splotch of paint on my bedroom ceiling and think, "Oh, I should have touched that up. . . nine years ago. "
[ترجمه گوگل]لکه های رنگ روی سقف اتاق خوابم را می بینم و فکر می کنم: "اوه، من باید آن را نه سال پیش لمس می کردم "
[ترجمه ترگمان]من the رنگ روی سقف اتاق خوابم را می بینم و فکر می کنم، \" اوه، من باید آن را نه سال پیش لمس کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The burning light-wick appears as a whole splotch of redness in the murkiness of her eyes.
[ترجمه گوگل]فتیله نوری سوزان به صورت یک لکه قرمز کامل در تیرگی چشمانش ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شعله آتش به صورت کلی قرمزی از قرمزی چشم ها در چشمان او دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What if her name was Big Ugly Splotch ?
[ترجمه گوگل]اگر اسمش بیگ یوگلی اسپلوچ بود چی؟
[ترجمه ترگمان]اگه اسم اون یه splotch زشت و زشت بود چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To splash or daub with blobs; splotch.
[ترجمه گوگل]پاشیدن یا پاشیدن با حباب لکه دار شدن
[ترجمه ترگمان]برای پاشیدن یا عکس کشیدن با لکه های رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was still the rayed splotch in the upper right - hand corner where a tear had fallen.
[ترجمه گوگل]هنوز لکه پرتویی در گوشه سمت راست بالا وجود داشت، جایی که اشک ریخته بود
[ترجمه ترگمان]هنوز لکه سرخی در گوشه سمت راست، جایی که اشکی در آن فرو ریخته بود، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The kitten was black with white front paws and a white splotch on her chest.
[ترجمه گوگل]بچه گربه سیاه بود با پنجه های جلویی سفید و لکه های سفید روی سینه اش
[ترجمه ترگمان]بچه گربه با پنجه های سفید و لکه سفیدی روی سینه اش خودنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید