split the difference

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to make a compromise with someone.
مشابه: compromise

(2) تعریف: to share what remains in equal amounts.

جمله های نمونه

1. OK, let's split the difference, and I'll give you £20.
[ترجمه گوگل]خوب، بیایید تفاوت را تقسیم کنیم، و من 20 پوند به شما می دهم
[ترجمه ترگمان]خب، بگذارید اختلاف را از هم جدا کنیم، و ۲۰ پوند به شما می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shall we split the difference and say $500?
[ترجمه گوگل]تفاوت را تقسیم کنیم و بگوییم 500 دلار؟
[ترجمه ترگمان]میشه تفاوت رو تقسیم کنیم و بگیم ۵۰۰ دلار؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ross proposed that they split the difference and suggested a date in 199
[ترجمه گوگل]راس پیشنهاد کرد که تفاوت را تقسیم کنند و تاریخ را در سال 199 پیشنهاد کنند
[ترجمه ترگمان]راس پیشنهاد کرد که آن ها این اختلاف را تجزیه کنند و تاریخی را در ۱۹۹ مورد پیشنهاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even those who attempt to split the difference are not too fussy about where the line is drawn.
[ترجمه گوگل]حتی کسانی که تلاش می‌کنند تفاوت را تقسیم کنند، در مورد اینکه کجا خط کشیده شده است، خیلی نگران نیستند
[ترجمه ترگمان]حتی آن هایی که تلاش می کنند اختلاف را تقسیم کنند بیش از اندازه ایراد نمی گیرند که خط به کجا کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We decided that I would live and split the difference between then and a projected now.
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم که زندگی کنم و تفاوت را بین آن زمان و اکنون پیش بینی شده تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که در آن زمان زندگی کنم و اختلاف بین آن زمان و آینده را تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now let me see if I can split the difference.
[ترجمه گوگل]حالا بگذارید ببینم آیا می توانم تفاوت را تقسیم کنم
[ترجمه ترگمان]حالا بگذارید ببینم آیا می توانم تفاوت را تقسیم کنم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My adviser was always ready to split the difference.
[ترجمه گوگل]مشاور من همیشه آماده تقسیم تفاوت بود
[ترجمه ترگمان]مشاور من همیشه آماده بود که تفاوت را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You have to split the difference.
[ترجمه گوگل]شما باید تفاوت را تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید تفاوت رو تقسیم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its three wheels split the difference.
[ترجمه گوگل]سه چرخ آن تفاوت را تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]سه گردونه آن تفاوت را تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To get the business done, I suggest we split the difference in price.
[ترجمه گوگل]برای انجام کار، پیشنهاد می کنم تفاوت قیمت را تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، پیشنهاد می کنم تفاوت قیمت را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In that case, let's split the difference.
[ترجمه گوگل]در این صورت، بیایید تفاوت را تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]در این صورت، اجازه دهید اختلاف را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dabao: Not for you, not for me, let's split the difference. 8 yuan, ok?
[ترجمه گوگل]دابائو: نه برای تو، نه برای من، بیا تفاوت را تقسیم کنیم 8 یوان، باشه؟
[ترجمه ترگمان]نه برای تو، نه برای من، بذار تفاوت رو تقسیم کنیم هشت تا، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Miss Zhang: Come on, let's split the difference, $ 30.
[ترجمه گوگل]خانم ژانگ: بیا، بیایید تفاوت را تقسیم کنیم، 30 دلار
[ترجمه ترگمان]یالا، بذار تفاوت رو تقسیم کنیم ۳۰ دلار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's split the difference and meet each other halfway.
[ترجمه گوگل]بیایید اختلاف را تقسیم کنیم و نیمی از راه را ملاقات کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا تفاوت رو تقسیم کنیم و در نیمه راه همدیگه رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government split the difference between the two proposals.
[ترجمه گوگل]دولت تفاوت بین این دو پیشنهاد را تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]دولت تفاوت بین این دو پیشنهاد را تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• divide whatever remains, distribute the difference

پیشنهاد کاربران

سواله کنکور ۹۸ ، دقیقا از متن کتاب
speak English around the town
هست .
to share a difference in cost 50/50
نه حرف تو نه حرف من یچی مابینش
To share a difference in cost 50 - 50
بین چیزی را گرفتن
حدوسط چیزی را گرفتن
نه این نه اون
نه حرف من نه حرف شما
نه حرف شما نه حرف من
نه سیخ بسوزه نه کباب
نکته : این عبارت تست کنکور زبان تخصصی سال 98 بوده است. .
split the difference
To settle down with less than what you intended to when negotiating
کوتاه آمدن از حرف خود و پذیرفتن بخشی از خواسته های طرف مقابل هنگام مذاکره
وسطشو بگیریم
نه سیخ بسوزه نه کباب
سازش کردن
نه حرف شما نه حرف من

به توافق رسیدن و کاهش دادن به اختلافات. . . .
( اصطلاح ) : میانگین یا بخشی از چیزی را درنظر گرفتن.
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/split - the - difference
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس