splenic

/ˈsplenɪk//ˈsplenɪk/

معنی: طحالی، اسپرزی
معانی دیگر: وابسته به سپرز، سپرزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or affecting the spleen.

جمله های نمونه

1. Splenic vein thrombosis ( SVT ) is a rare complication of pancreatic disease, like pancreatitis or pancreatic cancer.
[ترجمه گوگل]ترومبوز ورید طحال (SVT) یک عارضه نادر بیماری پانکراس، مانند پانکراتیت یا سرطان پانکراس است
[ترجمه ترگمان]Splenic vein (SVT)یک مشکل نادر در بیماری پانکراس، مانند pancreatitis یا سرطان لوزالمعده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inflammatory splenic disease:Abscess, tuberculosis and hydatidosis are commonly seen.
[ترجمه گوگل]بیماری التهابی طحال: آبسه، سل و هیداتیدوز معمولا دیده می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری التهابی التهابی: abscess، سل و hydatidosis عموما دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the other hand, delayed-type hypersensitivity, and splenic cell mitogen responses to phytohemagglutinin and concanavalin A did not differ among mice fed the various diets.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، حساسیت نوع تاخیری، و پاسخ‌های میتوژن سلول طحال به فیتوهماگلوتینین و کانکاناوالین A در بین موش‌هایی که با رژیم‌های مختلف تغذیه می‌شوند، تفاوتی نداشت
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، hypersensitivity نوع hypersensitivity به تاخیر افتاده و پاسخ های سلول splenic به phytohemagglutinin و concanavalin A در میان موش ها با رژیم های غذایی مختلف تفاوت چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Splenic lymphocytes from CIA rats were transferred into normal Lewis rats.
[ترجمه گوگل]لنفوسیت‌های طحال موش‌های سیا به موش‌های لوئیس طبیعی منتقل شدند
[ترجمه ترگمان]Splenic lymphocytes از موش های \" سی آی ای \" منتقل شدن به یه موش معمولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Splenic repairation and local splenectomy can preserve spleen.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ترمیم طحال و اسپلنکتومی موضعی می تواند طحال را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Splenic repairation و splenectomy محلی می توانند طحال را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Splenic artery aneurysms are uncommon but important vascular lesions.
[ترجمه گوگل]آنوریسم شریان طحال ضایعات عروقی غیر معمول اما مهم هستند
[ترجمه ترگمان]شریان ریوی aneurysms غیر معمول اما مشکل عروقی مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Splenic abscess is a rare and potentially life - threatening disease.
[ترجمه گوگل]آبسه طحالی یک بیماری نادر و بالقوه تهدید کننده زندگی است
[ترجمه ترگمان]آبسه Splenic یک بیماری نادر و بالقوه خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peripheral blood cell′ acount and splenic vein′ widen and the splenic thick were observed after treatment in 1 weeks and 4 weeks and 6 months.
[ترجمه گوگل]تعداد سلول‌های خون محیطی و ورید طحال گشاد شد و ضخامت طحال پس از درمان در 1 هفته و 4 هفته و 6 ماه مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]پس از درمان در ۱ هفته و ۴ هفته و ۶ ماه و پس از گذشت ۴ هفته و ۴ ماه پس از درمان مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To investigate effect of splenic artery ligation on function of clearance.
[ترجمه گوگل]بررسی اثر بستن شریان طحال بر عملکرد کلیرانس
[ترجمه ترگمان]برای بررسی تاثیر شریان splenic بر عملکرد ترخیص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The donor splenic artery, left gastric artery, right gastric artery and gastroduodenal artery were ligated,[Sentence dictionary] meanwhile the proper hepatic arteries were reserved.
[ترجمه گوگل]شریان طحال دهنده، شریان معده چپ، شریان معده راست و شریان معده-اثنی عشر بسته شدند، [Sentence dictionary] در همین حال شریان های کبدی مناسب رزرو شدند
[ترجمه ترگمان]سرخرگ splenic دهنده، سرخرگ شکمی، سرخرگ شکمی راست و شریان gastroduodenal، ligated، [ کبدی [ جمله dictionary ] بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The method of splenic vein ligation to induce experimental secondary hypersplenism is a simple, effective and relatively ideal model for surgical or interventional therapy in hypersplenism.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش بستن ورید طحال برای القای هایپرطحال ثانویه تجربی یک مدل ساده، موثر و نسبتا ایده آل برای درمان جراحی یا مداخله ای در هیپر طحالی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش of splenic برای القا hypersplenism ثانویه تجربی یک مدل ساده، موثر و نسبتا ایده آل برای درمان یا درمان مداخله ای در hypersplenism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nonparasitic splenic cyst is a rare clinical disease.
[ترجمه گوگل]کیست طحال غیر انگلی یک بیماری بالینی نادر است
[ترجمه ترگمان]کیست splenic کیست یک بیماری بالینی نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The splenic artery supplies the area of the fundus by way of the short gastric arteries.
[ترجمه گوگل]شریان طحالی ناحیه فوندوس را از طریق شریان های کوتاه معده تامین می کند
[ترجمه ترگمان]سرخرگ splenic ناحیه of را از طریق سرخرگ شکمی کوتاه تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective:To approach splenic asthenia proportion in asthma acute stage and the characteristic of symptom-complex of splenic asthenia in order to provide reference evidence for clinic practice.
[ترجمه گوگل]هدف: نزدیک شدن به نسبت آستنی طحال در مرحله حاد آسم و مشخصه کمپلکس علائم آستنی طحال به منظور ارائه شواهد مرجع برای عمل کلینیک
[ترجمه ترگمان]هدف: رویکرد به نسبت asthenia asthenia در مرحله حاد تنفسی و مشخصه of - of به منظور فراهم کردن شواهد مرجع برای تمرین کلینیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To study the new management of splenic trauma.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه مدیریت جدید ترومای طحال
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه مدیریت جدید ضربه روحی splenic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طحالی (صفت)
spleeny, splenic, splenetic

اسپرزی (صفت)
splenic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the spleen

پیشنهاد کاربران

بپرس