splay

/spleɪ//spleɪ/

معنی: گسترده، باز کردن
معانی دیگر: (معمولا با: out) پهن کردن یا شدن، گسترده کردن یا شدن، از هم جدا کردن، شیب دار کردن، پخ کردن، (در یک سو) فراخ تر کردن، (به ویژه دهانه ی در و پنجره) دهانه ای که یک سوی آن از سوی دیگر گشادتر است، (دهانه یا لوله و غیره) یک سو فراخ، کج و کوله، خمیده به سوی بیرون، گستردگی، یک سوفراخی، پخی، پهن شدگی، منبت کاری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: splays, splaying, splayed
(1) تعریف: to spread or turn outward or apart; flare.

(2) تعریف: to slant or cause to be slanted.
اسم ( noun )
• : تعریف: an outward slant given to the surface between a window and a wall, or other opening, so that one face is wider than the other.
صفت ( adjective )
• : تعریف: spread or turned outward.

جمله های نمونه

1. splay knees
زانوهای خمیده به طرفین

2. the legs of the camera splay out
پایه های دوربین عکاسی از هم جدا می شوند.

3. His fingers splay out in a star shape.
[ترجمه گوگل]انگشتان او به شکل ستاره ای باز می شوند
[ترجمه ترگمان]انگشتانش با حالتی splay به شکل ستاره ای ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The petals splay out from the middle of the flower.
[ترجمه گوگل]گلبرگ ها از وسط گل بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]The که از وسط گل splay
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A virgin splay of grass traumatized by five months of snow sloped gently down to the water.
[ترجمه گوگل]لکه‌های بکر از چمن که بر اثر پنج ماه برف آسیب دیده بود، به آرامی به سمت آب سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]در عرض پنج ماه برفی که روی آب خم شده بود کمی علف خورده بود و مقدار زیادی از علف ها به آرامی به طرف آب شیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A corner splay at Tai Hong Street.
[ترجمه گوگل]گوشه ای در خیابان تای هونگ
[ترجمه ترگمان]یک سری splay در Tai Street
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When Edmontosaurus chomped down, its top teeth would splay outward, sliding across the bottom teeth and grinding up its leafy meals, suggests a new study.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که وقتی ادمونتوزاروس پائین می‌رود، دندان‌های بالایی آن به سمت بیرون پخش می‌شوند، روی دندان‌های پایینی می‌لغزند و وعده‌های غذایی برگ‌دارش را آسیاب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی Edmontosaurus پایین می آید، دندان های بالای آن به سمت بیرون به سمت بیرون باز می شوند، از روی دندان های کف پایین می لغزند و غذاهای leafy را آسیاب می کنند، یک مطالعه جدید را پیشنهاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cowhocks, weak pasterns, straight stifles and splay feet are very bad faults.
[ترجمه گوگل]گاوچران ها، پاسترهای ضعیف، خفه های صاف و پاهای باز شده عیب های بسیار بدی هستند
[ترجمه ترگمان]Cowhocks، pasterns ضعیف، stifles مستقیم و splay، خطاهای بسیار بدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Short, stout, splay - footed, sporting a goatee and a cigar Wiener waddled around like a smart duck.
[ترجمه گوگل]قد کوتاه، تنومند، با پاهای درشت، بزی و سیگار برگ وینر مانند یک اردک باهوش در حال چرخیدن است
[ترجمه ترگمان]کوتاه، فربه، ریش دار، ریش بزی و سیگار، مثل اردک باهوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Strings of dusty niggers with splay feet arrived and departed.
[ترجمه گوگل]رشته‌هایی از سیاه‌پوست‌های غبارآلود با پاهای پراکنده وارد و رفتند
[ترجمه ترگمان]Strings سیاه و خاکی با پاهای splay از راه رسیدند و بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cows with the disease foam at the mouth and their legs splay out.
[ترجمه گوگل]گاوهای مبتلا به این بیماری در دهان کف می کنند و پاهایشان بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]گاوها با کف های بیماری در دهان و پاهایشان در حال خروج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a very convenient system and there not wires to break or terminals to splay.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم بسیار راحت است و سیمی برای شکستن یا ترمینال برای پخش شدن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم بسیار مناسب است و برای شکستن یا ترمینال ها تا splay، سیم وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The upper member of Guantao Formation consists mainly channel bar, point bar, arrested deposits on valley floor, natural levee, crevasse splay, alluvial lake and alluvial flat microfacies.
[ترجمه گوگل]عضو بالایی سازند گوانتائو عمدتاً شامل نوار کانال، نوار نقطه، رسوبات مسدود شده در کف دره، خاکریز طبیعی، شکاف، دریاچه آبرفتی و ریز رخساره‌های مسطح آبرفتی است
[ترجمه ترگمان]عضو بالای تشکیل Guantao شامل نوار کانال، نوار نقطه ای، رسوبات arrested در کف دره، دیواره طبیعی، crevasse splay، alluvial alluvial و رسوبی flat می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گسترده (صفت)
perfect, widespread, far-reaching, palmate, splay, wide-spreading

باز کردن (فعل)
undo, open, unfold, disclose, pick, solve, untie, unfix, unscrew, unpack, unwind, unwrap, disengage, disentangle, splay, unbend, unroll, unbolt, unclasp, unclose, unfasten, unhinge, unhitch, unknit, untwist

تخصصی

[عمران و معماری] پخ
[زمین شناسی] پخ، گسترده، زاویه بازشو، زاویه تاشو ،منبت کاری کردن، باز کردن ،

انگلیسی به انگلیسی

• sloped or beveled surface
angle, slope, slant; spread, spread outward
spread apart, turned outward; awkward, clumsy
if two or more things splay out or are splayed out, their ends are spread out away from each other.

پیشنهاد کاربران

بپرس