1. Gobs of grease / spittle ran down his chin.
[ترجمه گوگل]تکههای روغن / تف روی چانهاش جاری شد
[ترجمه ترگمان]تف کردن آب و تف کردن روی چانه اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Gobs of spittle ran down his chin.
[ترجمه گوگل]لکه های دهان از چانه اش جاری شد
[ترجمه ترگمان]آب دهان از چانه اش می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She rode on a great crest of spittle, from one tongue, one watery taste, to another.
[ترجمه گوگل]او سوار بر تاج بزرگی از دهان، از یک زبان، یک طعم آبکی، به دیگری
[ترجمه ترگمان]از یک زبان، از یک زبان، از یک زبان، از یک زبان، به یکی دیگر، به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Spittle was running down his chin and dripping on to his clothes.
[ترجمه گوگل]اسپیتل روی چانه اش می دوید و روی لباسش می چکید
[ترجمه ترگمان]آب دهان از چانه اش می چکید و روی لباسش می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It wiped the spittle, trying to clean off the dirt.
[ترجمه گوگل]آب دهان را پاک کرد و سعی کرد خاک را پاک کند
[ترجمه ترگمان]آب دهانش را پاک کرد و سعی کرد گرد و خاک را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Strings of spittle hanging from pointed teeth to lower lip reflected moonshine as the cadaverous head arched skywards.
[ترجمه گوگل]رشتههایی از دهان که از دندانهای نوک تیز تا لب پایین آویزان شده بود، مهتابی را منعکس میکرد که سر جسد به سمت آسمان کمان میشد
[ترجمه ترگمان]آب دهانش از لای دندان های تیز به پایین آویخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Spittle oozed down his jaw.
[ترجمه گوگل]آب دهانش از آرواره اش جاری شد
[ترجمه ترگمان]آب دهان از فک پایین سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His eyes were hooded and white spittle had formed at the corners of his mouth.
[ترجمه گوگل]چشمهایش کلاهدار بود و لکههای سفیدی در گوشههای دهانش ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]چشم هایش با لباس کلاهدار سیاه و تف سفید در گوشه های دهانش شکل گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The windscreen was splattered with spittle which had dribbled down the glass and dried.
[ترجمه گوگل]شیشه جلو با آب پاشیده شده بود که روی شیشه ریخته و خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره با تف و تف شده بود که از شیشه چکه می کرد و خشک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The actor is ranting, flinging spittle.
[ترجمه گوگل]بازیگر در حال غر زدن است، تف پرت می کند
[ترجمه ترگمان]بازیگر نقش بازی می کند و تف می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Waziri moaned through the gag, spittle and blood running from the side of his mouth.
[ترجمه گوگل]وزیری از دهانش ناله می کرد، آب دهانش و خون از کنار دهانش جاری می شد
[ترجمه ترگمان]از میان دهان خود تف می کرد، تف می کرد، تف می کرد و خون از کنار دهانش جاری می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was accompanied by a squall of spittle.
13. He smelled light sweat, felt spittle reaching to his chin.
[ترجمه گوگل]بوی عرق سبکی به مشامش رسید، آب دهانش به چانه اش رسید
[ترجمه ترگمان]بوی عرق سبک به مشامش خورد و احساس کرد که آب دهانش به چانه اش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In addition to vomit your face emerge spittle, you Mandehuaya play.
[ترجمه گوگل]علاوه بر استفراغ صورت خود را ظاهر دهان، شما Mandehuaya بازی
[ترجمه ترگمان]علاوه بر استفراغ، صورت خود را استفراغ می کنید، می توانید بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید