1. 'I don't need you,' she said spitefully.
[ترجمه گوگل]با بغض گفت: من به تو نیاز ندارم
[ترجمه ترگمان]با لحنی کینه آمیز گفت: من به تو احتیاج ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحنی کینه آمیز گفت: من به تو احتیاج ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We crept into our little sister's bedroom and spitefully defaced her pop posters.
[ترجمه گوگل]ما وارد اتاق خواب خواهر کوچکمان شدیم و پوسترهای پاپ او را با کینه توزی تخریب کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به اتاق خواب کوچک خواهر خود خزیده و با کینه پوستر pop را خراب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به اتاق خواب کوچک خواهر خود خزیده و با کینه پوستر pop را خراب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He answered his accusers spitefully.
[ترجمه گوگل]او با کینه توزی به متهمان خود پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]با لحنی خشم آلود جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحنی خشم آلود جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Janine chewed her lip, staring spitefully at her child.
[ترجمه گوگل]جانین لبش را جوید و با کینه توزی به فرزندش خیره شد
[ترجمه ترگمان]جنین لبش را جوید و با کینه به بچه اش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنین لبش را جوید و با کینه به بچه اش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But if the network is attacked spitefully, the expense would be immeasurable.
[ترجمه گوگل]اما اگر شبکه مورد حمله کینه توزانه قرار گیرد، هزینه آن غیرقابل اندازه گیری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما اگر این شبکه کینه توزانه مورد حمله قرار گیرد، هزینه بی اندازه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما اگر این شبکه کینه توزانه مورد حمله قرار گیرد، هزینه بی اندازه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He rattled the empty machine spitefully.
[ترجمه گوگل]با کینه توزی ماشین خالی را تکان داد
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی ماشین خالی را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی ماشین خالی را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I got the dishcloth spitefully scrubbed Edgar's nose mouth, affirming It'served him right for meddling.
[ترجمه گوگل]من دستمال ظرفشویی را با کینه توزی دهان بینی ادگار را تمیز کردم و تأیید کردم که برای مداخله او مناسب است
[ترجمه ترگمان]من کیسه پارچه ای را برداشتم و با عصبانیت دهان و بینی ادگار را پاک کردم و او را برای دخالت در این کار بازداشت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من کیسه پارچه ای را برداشتم و با عصبانیت دهان و بینی ادگار را پاک کردم و او را برای دخالت در این کار بازداشت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Martha was not fat, as his mother spitefully described her.
[ترجمه گوگل]مارتا چاق نبود، همانطور که مادرش با کینه توزی او را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که مادرش او را توصیف می کرد، مارتا چاق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که مادرش او را توصیف می کرد، مارتا چاق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When she heard him open the door, she spitefully refused to speak first.
[ترجمه گوگل]وقتی شنید که او در را باز کرد، با کینه توزی حاضر نشد اول صحبت کند
[ترجمه ترگمان]وقتی شنید که در را باز کرد، با اوقات تلخی از صحبت کردن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی شنید که در را باز کرد، با اوقات تلخی از صحبت کردن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If criticism is needed, criticize helpfully, never spitefully.
[ترجمه گوگل]اگر انتقاد لازم است، مفید انتقاد کنید، نه با کینه توزی
[ترجمه ترگمان]اگر انتقاد لازم است روت helpfully را مورد انتقاد قرار می دهد و هیچ وقت کینه توزانه سخن نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر انتقاد لازم است روت helpfully را مورد انتقاد قرار می دهد و هیچ وقت کینه توزانه سخن نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I decided spitefully, I suppose that.
[ترجمه گوگل]من با کینه توزی تصمیم گرفتم، فکر می کنم که
[ترجمه ترگمان]با لحنی کینه آمیز تصمیم گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحنی کینه آمیز تصمیم گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He came in again in a minute, kicked the door to with his foot spitefully.
[ترجمه گوگل]بعد از یک دقیقه دوباره وارد شد و با لگدی با پا به در زد
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه دیگر آمد و با لگدی به در کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه دیگر آمد و با لگدی به در کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At the same time, when giving criticism, do it helpfully and gently, never spitefully.
[ترجمه گوگل]در عین حال، هنگام انتقاد، آن را با کمک و ملایمت انجام دهید، نه با کینه توزی
[ترجمه ترگمان]در عین حال، زمانی که انتقاد را رها می کنید، این کار را به آرامی و با ملایمت انجام دهید، هرگز کینه توزانه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عین حال، زمانی که انتقاد را رها می کنید، این کار را به آرامی و با ملایمت انجام دهید، هرگز کینه توزانه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Praise good work, regardless of who did it . If criticism is needed, criticize helpfully, spitefully.
[ترجمه گوگل]کار خوب را ستایش کنید، صرف نظر از اینکه چه کسی آن را انجام داده است اگر انتقاد لازم است، کمک کننده و کینه توزانه انتقاد کنید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، بدون توجه به اینکه چه کسی این کار را کرده اگر انتقاد لازم است، helpfully را مورد انتقاد قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، بدون توجه به اینکه چه کسی این کار را کرده اگر انتقاد لازم است، helpfully را مورد انتقاد قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید