این فعل اگر در متن کتاب بیاد گاها به معنای تاکید نویسنده به گفتن یک حرفی است یا تاکید بر چرت و پرتی گفتن است
مثلاً نویسنده در این جمله میگه
, the idea of spitting out useless non sequiturs can
... [مشاهده متن کامل]
be considered an avant - garde surrealist tendency
این ایده که بازیگر چرت و پرتی میپرونه ( یا حرفهای بیهوده میزنه ) که استدلالی پشتش نیست می تونن یک تمایل سورئالیستی و آوانگارد باشه
مثلاً نویسنده در این جمله میگه
... [مشاهده متن کامل]
این ایده که بازیگر چرت و پرتی میپرونه ( یا حرفهای بیهوده میزنه ) که استدلالی پشتش نیست می تونن یک تمایل سورئالیستی و آوانگارد باشه
مثلاً وقتی داری قهوه مینوشی، یه حرف نا مناسب زده میشه و تو از هیجان قهوه اتُ تُف میکنی بیرون؛ اون میشه spit out کردن
به زبان آوردن
بیان کردن
بیان کردن
دور انداختن
بنال
با عصبانیت و با بی میلی درباره چیزی صحبت کردن
بگو دیگه چرا جون میکنی
بیرون انداختن آب دهان
تف کردن
تف کردن
ازش دربیاد
can spit out some decent photos
میتونه دو تا عکس قابل قبول ازش دربیاد
میتونه دو تا عکس قابل قبول ازش دربیاد
منظور اینکه اون چیزی رو که الان مخفیش کردی رو سریع و بلند بگو
ب معنای غیر رسمی بنال دیگ هم هست
Spit it out سریع بگو دیگ
Spit it out سریع بگو دیگ
با عصبانیت حرف زدن
از لای دندون غریدن و صحبت کردن
از لای دندون غریدن و صحبت کردن
تف کردن - بیرون ریختن - من داشتم با رفیقم که تو انگلیس زندگی می کنه در مورد مسواک زدن صحبت میکردم که گفتش brush teeth and spit out و از اینجا متوجه شدم که معنی تف کردن می ده
تف کردن
با عصبانیت چیزی گفتن
بیرون امدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)