spit on

جمله های نمونه

1. She used a little spit on a tissue to wipe the mirror clean.
[ترجمه گوگل]او برای پاک کردن آینه از کمی تف روی دستمال کاغذی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اون از یه تف کوچیک روی دستمال کاغذی استفاده کرد تا آینه رو پاک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They spit on what I said.
[ترجمه گوگل]به حرف من تف می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی را که من گفتم تف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any moment now and she will spit on us, on life.
[ترجمه گوگل]هر لحظه در حال حاضر و او به ما تف به زندگی
[ترجمه ترگمان]هر لحظه ممکنه اون روی جون ما تف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't spit on the sidewalk.
[ترجمه گوگل]در پیاده رو تف نخورید
[ترجمه ترگمان]روی پیاده رو تف نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I got beat up, spit on, my stuff was thrown out the windows.
[ترجمه گوگل]کتک خوردم، تف کردم، وسایلم را از پنجره بیرون انداختند
[ترجمه ترگمان]کتک خوردم، تف کردم، وسایلم رو از پنجره پرت کردن بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He would spit on people and resist in every way he could.
[ترجمه گوگل]تف به مردم می کرد و هر طور که می توانست مقاومت می کرد
[ترجمه ترگمان]او به مردم تف می کرد و در هر راهی که می توانست مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'll be fined if you spit on the streets.
[ترجمه گوگل]اگر در خیابان تف کنید جریمه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر توی خیابان تف کنی جریمه خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He coughs up a lot of phlegm thick spit on most days.
[ترجمه گوگل]او در بیشتر روزها تف غلیظ خلط زیادی سرفه می کند
[ترجمه ترگمان]او در عرض چند روز سرفه سختی و خلط را بالا می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is not respectable to spit on the sidewalk.
[ترجمه گوگل]تف کردن در پیاده رو قابل احترام نیست
[ترجمه ترگمان]تف کردن تو پیاده رو قابل احترام نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I spit on the Horde!
[ترجمه گوگل]تف به هورد!
[ترجمه ترگمان]! من روی the تف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The devil also paid her a visit, coaxing her to spit on a cross and break a rosary.
[ترجمه گوگل]شیطان نیز او را ملاقات کرد و او را ترغیب کرد که تف بر روی صلیب بیندازد و تسبیح را بشکند
[ترجمه ترگمان]شیطان نیز به او برخورده بود و او را مجبور می کرد که روی صلیب تف کند و یک تسبیح به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I step over tiny children drawing with their fingers in spit on the rusty floor outside our cabin.
[ترجمه گوگل]از روی بچه های کوچکی که با تف روی زمین زنگ زده بیرون کابینمان نقاشی می کشند، قدم می گذارم
[ترجمه ترگمان]از روی بچه هایی که روی زمین زنگ زده بیرون اتاق ما تف می کنند، گام بر می دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Throw the next top spit into the trench bottom, and then the second bottom spit on top.
[ترجمه گوگل]تف بعدی بالا را به پایین سنگر بریزید و سپس دومین تف پایین را در بالا بریزید
[ترجمه ترگمان]بالای گودال آب تف می کنم و بعد کف دوم به بالا تف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Captain Bligh: If that's an attempt to earn clemency, I spit on it.
[ترجمه گوگل]کاپیتان بلایگ: اگر این تلاشی برای کسب بخشش است، تف روی آن می اندازم
[ترجمه ترگمان]کاپیتان Bligh: اگر این تلاش برای بدست آوردن بخشش است، تف می کنم روی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• humiliate, shame; scorn, ridicule

پیشنهاد کاربران

تف انداختن به سمت کسی
مثال
A group of fans spat on the players as they left the field

بپرس