spirometry

جمله های نمونه

1. In addition, the disposable spirometry mouthpiece filters used by each of these patients became heavily contaminated.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، فیلترهای دهانی اسپیرومتری یکبار مصرف مورد استفاده هر یک از این بیماران به شدت آلوده شدند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، فیلتر disposable spirometry که توسط هر کدام از این بیماران استفاده می شود به شدت آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The melioration of spirometry has no significant difference between the two groups after three-month.
[ترجمه گوگل]بهبود اسپیرومتری بعد از سه ماه بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت
[ترجمه ترگمان]The of تفاوت معنی داری بین این دو گروه بعد از سه ماه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. COPD is confirmed by a simple diagnostic test called "spirometry" that measures how much air a person can inhale and exhale, and how fast air can move into and out of the lungs.
[ترجمه گوگل]COPD با یک تست تشخیصی ساده به نام "اسپیرومتری" تایید می شود که میزان هوای تنفس و بازدم و سرعت حرکت هوا را به داخل و خارج از ریه ها اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]COPD با یک آزمایش تشخیصی ساده به نام \"spirometry\" تایید می شود که در آن میزان تنفس فرد می تواند تنفس تنفس و تنفس را تنفس کند و این که چگونه هوای سریع می تواند به داخل و خارج از ریه ها حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tidal breathing, forced expiratory spirometry, and breathlessness scale were measured before and immediately after exercise.
[ترجمه گوگل]تنفس جزر و مدی، اسپیرومتری بازدمی اجباری و مقیاس تنگی نفس قبل و بلافاصله بعد از تمرین اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]تنفس جذر و مد منجر به expiratory spirometry شده و مقیاس breathlessness قبل و بلافاصله بعد از ورزش اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spirometry was performed on all eligible participants.
[ترجمه گوگل]اسپیرومتری بر روی تمامی شرکت کنندگان واجد شرایط انجام شد
[ترجمه ترگمان]Spirometry در تمام شرکت کنندگان واجد شرایط انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A spirometry test confirmed Nodari's diagnosis by measuring how deeply he breathed and how fast air moved in and out of his lungs.
[ترجمه گوگل]آزمایش اسپیرومتری تشخیص نودری را با اندازه گیری میزان تنفس عمیق و سرعت حرکت هوا به داخل و خارج از ریه هایش تایید کرد
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش spirometry تشخیص Nodari را با اندازه گیری میزان تنفس عمیق و چه سرعتی در داخل و خارج از ریه هایش را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spirometry, Ent, Sleep Disorders, Eeg, Scales and Foot Support Medical, Diagnostic and Hospital Supplies.
[ترجمه گوگل]اسپیرومتری، گوش، حلق و بینی، اختلالات خواب، Eeg، ترازو و پشتیبانی از پا لوازم پزشکی، تشخیصی و بیمارستانی
[ترجمه ترگمان]Spirometry، Ent، اختلالات خواب، eeg، ترازو و Foot پزشکی، تشخیص و بیمارستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We want to buy Spirometry, Ent, Sleep Disorders, Eeg, Scales and Foot Support Medical, Diagnostic and Hospital Supplies.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم لوازم پزشکی، تشخیصی و بیمارستانی اسپیرومتری، گوش، حلق و بینی، اختلالات خواب، Eeg، ترازو و پشتیبانی از پا بخریم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Spirometry، Ent، اختلالات خواب، eeg، ترازو و Foot پزشکی، تشخیص و بیمارستان را بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As spirometry is used as a diagnostic test to verify obstruction (instead of excluding it), these predictive values are insufficient. ?br.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اسپیرومتری به عنوان یک آزمایش تشخیصی برای تأیید انسداد (به جای حذف آن) استفاده می شود، این مقادیر پیش بینی ناکافی هستند ?br
[ترجمه ترگمان]از آنجا که spirometry بعنوان یک تست تشخیصی برای تایید انسداد استفاده می شود (به جای حذف آن)، این مقادیر قابل پیش بینی ناکافی هستند چرا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pre-flight assessment included oximetry (96%), spirometry (95%), hypoxic challenge (45%) and walk test (10%).
[ترجمه گوگل]ارزیابی قبل از پرواز شامل اکسیمتری (96%)، اسپیرومتری (95%)، چالش هیپوکسیک (45%) و تست راه رفتن (10%) بود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی پیش از پرواز شامل oximetry (۹۶ %)، spirometry (۹۵ %)، چالش hypoxic (۴۵ درصد)و تست راه رفتن (۱۰ %)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The study also showed that simple spirometry was inadequate to determine the level of pulmonary dysfunction which was occurring in obese individuals.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین نشان داد که اسپیرومتری ساده برای تعیین سطح اختلال عملکرد ریوی که در افراد چاق رخ می‌دهد، کافی نیست
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین نشان داد که spirometry ساده برای تعیین سطح اختلال عملکرد ریه که در افراد چاق رخ می دهد، ناکافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The changes to fibrosis would attribute to the spirometry results a rather restrictive pattern of changes.
[ترجمه گوگل]تغییرات فیبروز به نتایج اسپیرومتری یک الگوی نسبتا محدود از تغییرات نسبت می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییراتی که در fibrosis fibrosis نسبت به the نسبت داده می شود، الگوی نسبتا محدود تغییرات را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 2 groups had similar ages, arterial blood gases, and spirometry.
[ترجمه گوگل]دو گروه سن، گازهای خون شریانی و اسپیرومتری مشابه داشتند
[ترجمه ترگمان]۲ گروه دارای سنین مشابه، گازهای خونی شریانی و spirometry هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. CONCLUSIONS: Emphysema on CT scan and airflow obstruction on spirometry are related to lung cancer in a high-risk population.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آمفیزم در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در اسپیرومتری با سرطان ریه در جمعیت پرخطر مرتبط است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: emphysema در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در spirometry مربوط به سرطان ریه در یک جمعیت با ریسک بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• measurement of lung capacity by means of a spirometer

پیشنهاد کاربران

spirometry ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دَم‏سنجی
تعریف: اندازه‏گیری و ثبت ظرفیت تنفسی شش ها

بپرس