1. During his stay at the ashram he was spiritualized.
[ترجمه گوگل]در طول اقامتش در آشرام، معنوی شد
[ترجمه ترگمان]در خلال اقامتش در اشرام he معنوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Naturally Spiritualized crank the whole shebang into life without a word.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً معنوی، کل شبنگ را بدون هیچ کلمه ای وارد زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که همه چیز را بدون یک کلمه به زندگی تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This Father fragment assists in helping spiritualize this young soul, connecting with the mind.
[ترجمه گوگل]این قطعه پدر به معنویت بخشیدن به این روح جوان و ارتباط با ذهن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این پدر به کمک کمک می کند تا به این روح جوان کمک کند و با ذهن خود ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Luther saw Zwingli's attempt to "spiritualize" the presence of Christ as a backhanded way of denying Christ's true humanity.
[ترجمه گوگل]لوتر تلاش زوینگلی برای «معنوی ساختن» حضور مسیح را به عنوان روشی عقب مانده برای انکار انسانیت واقعی مسیح می دانست
[ترجمه ترگمان]لوتر کوشش تسوینگلی را برای \" انکار حضور مسیح به عنوان یک روش backhanded برای انکار بشریت حقیقی مسیح، دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Architecture loads spirit connotation of history, city, culture, and humanity. Human spiritualize architecture with character, meaning and disposition.
[ترجمه گوگل]معماری بار معنایی روحی از تاریخ، شهر، فرهنگ و انسانیت دارد انسان معماری را با شخصیت، معنا و منش معنوی می کند
[ترجمه ترگمان]معماری، معنای روح از تاریخ، شهر، فرهنگ و انسانیت را بار می آورد معماری spiritualize انسان با شخصیت، معنا و خلق و خوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This comprehensive approach to worship enables a person to purify and spiritualize the entire spectrum of his life.
[ترجمه گوگل]این رویکرد جامع به عبادت، انسان را قادر می سازد تا تمام طیف زندگی خود را پاک و معنوی کند
[ترجمه ترگمان]این رویکرد جامع به عبادت فرد را قادر می سازد تا کل طیف زندگی خود را تصفیه و نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید