صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of, pertaining to, or made up of spirit, rather than the physical body or world.
• مترادف: immaterial, incorporeal, metaphysical
• متضاد: animal, carnal, material, mundane, physical, sensual, temporal
• مشابه: bodiless, ethereal, extramundane, holy, insubstantial, psychic, spectral
• مترادف: immaterial, incorporeal, metaphysical
• متضاد: animal, carnal, material, mundane, physical, sensual, temporal
• مشابه: bodiless, ethereal, extramundane, holy, insubstantial, psychic, spectral
- The monks are more concerned with the health of their spiritual selves than their physical bodies.
[ترجمه روزبه] راهبان بیشتر نگران سلامت روحشان هستند تا جسم مادیشان.|
[ترجمه گوگل] راهبان بیشتر به فکر سلامتی نفس معنوی خود هستند تا جسم فیزیکی خود[ترجمه ترگمان] راهبان نسبت به سلامت their خود نسبت به جسم فیزیکی خود بیشتر نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: of or pertaining to the soul or matters of the spirit.
• مترادف: psychic
• متضاد: physical
• مشابه: essential, interior, soulful
• مترادف: psychic
• متضاد: physical
• مشابه: essential, interior, soulful
- For some, spending time with nature has spiritual benefits.
[ترجمه گوگل] برای برخی، گذراندن وقت با طبیعت فواید معنوی دارد
[ترجمه ترگمان] برای برخی اوقات هزینه کردن با طبیعت مزایای معنوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای برخی اوقات هزینه کردن با طبیعت مزایای معنوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He had never questioned his spiritual beliefs until he witnessed death for the first time.
[ترجمه گوگل] او هرگز باورهای معنوی خود را زیر سوال نبرده بود تا اینکه برای اولین بار شاهد مرگ بود
[ترجمه ترگمان] تا زمانی که برای اولین بار شاهد مرگ او بود، هرگز عقاید معنوی خود را زیر سوال نبرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تا زمانی که برای اولین بار شاهد مرگ او بود، هرگز عقاید معنوی خود را زیر سوال نبرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: of or pertaining to the supernatural or spirits.
• مترادف: otherworldly, supernatural, unearthly
• متضاد: earthly
• مشابه: mystic, occult, psychic, spectral, unreal
• مترادف: otherworldly, supernatural, unearthly
• متضاد: earthly
• مشابه: mystic, occult, psychic, spectral, unreal
- The widow hoped to call her husband back from the spiritual world.
[ترجمه گوگل] بیوه امیدوار بود که شوهرش را از دنیای معنوی بازگرداند
[ترجمه ترگمان] بیوه زن دلش می خواست شوهرش را از دنیای روحانی بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیوه زن دلش می خواست شوهرش را از دنیای روحانی بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: of or pertaining to a church or religious affairs; ecclesiastical.
• مترادف: churchly, clerical, ecclesiastic, ecclesiastical
• متضاد: secular, temporal
• مشابه: episcopal, godly, liturgical, ministerial, pastoral, pious, religious, sacerdotal, sacred
• مترادف: churchly, clerical, ecclesiastic, ecclesiastical
• متضاد: secular, temporal
• مشابه: episcopal, godly, liturgical, ministerial, pastoral, pious, religious, sacerdotal, sacred
- The priest counseled them on spiritual matters.
[ترجمه گوگل] کشیش در مورد مسائل روحانی به آنها مشاوره داد
[ترجمه ترگمان] کشیش در امور معنوی به آنان اندرز داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشیش در امور معنوی به آنان اندرز داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: having a belief in the existence of the human soul or in a higher being of some kind.
• مشابه: religious
• مشابه: religious
- His wife had had a deep faith in God, but he was never a spiritual man.
[ترجمه گوگل] همسرش ایمان عمیقی به خدا داشت، اما او هرگز مردی روحانی نبود
[ترجمه ترگمان] همسرش ایمان عمیقی به خدا داشت، اما هرگز یک مرد روحانی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همسرش ایمان عمیقی به خدا داشت، اما هرگز یک مرد روحانی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: spiritually (adv.), spiritualness (n.)
مشتقات: spiritually (adv.), spiritualness (n.)
• (1) تعریف: the realm of the spirit or matters not concerned with the physical body or world.
• (2) تعریف: a religious song of a kind originating among black people in the southern United States.