1. More important, they believed, was public spiritedness — a system of habits and attitudes that would check egotism and self-indulgence.
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که مهمتر از آن روحیه عمومی است - سیستمی از عادات و نگرش هایی که خودپرستی و خودپسندی را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، آن ها معتقد بودند که \"spiritedness عمومی\" یک سیستم عادات و نگرش های است که خودبینی و self را چک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، آن ها معتقد بودند که \"spiritedness عمومی\" یک سیستم عادات و نگرش های است که خودبینی و self را چک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Spiritedness is the central, psychological quality of the Republic.
[ترجمه گوگل]روحیه محوری و کیفیت روانی جمهوری است
[ترجمه ترگمان]spiritedness، کیفیت مرکزی و روان شناختی جمهوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]spiritedness، کیفیت مرکزی و روان شناختی جمهوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Spiritedness is that quality of soul that is most closely associated with the desires for honors, fame and prestige.
[ترجمه گوگل]روحیه آن کیفیت روحی است که بیشترین ارتباط را با میل به افتخارات، شهرت و اعتبار دارد
[ترجمه ترگمان]spiritedness همان کیفیت روحی است که با اشتیاق به احترام، شهرت و اعتبار ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]spiritedness همان کیفیت روحی است که با اشتیاق به احترام، شهرت و اعتبار ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Your sexual energies are vigorous and enthusiastic, and in a love affair you are likely to put the highest value on spiritedness .
[ترجمه گوگل]انرژی های جنسی شما پرشور و پرشور است و در یک رابطه عاشقانه احتمالاً بیشترین ارزش را برای روحیه قائل هستید
[ترجمه ترگمان]انرژی های جنسی شما قوی و مشتاق هستند، و در یک رابطه عاشقانه احتمالا بیش ترین ارزش را روی spiritedness می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انرژی های جنسی شما قوی و مشتاق هستند، و در یک رابطه عاشقانه احتمالا بیش ترین ارزش را روی spiritedness می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wang has very personal reasons for her newfound sense of public spiritedness.
[ترجمه گوگل]وانگ دلایل بسیار شخصی برای حس تازه یافته اش از روحیه عمومی دارد
[ترجمه ترگمان]وانگ دلایل شخصی بسیار شخصی برای حس تازه جدیدش از spiritedness عمومی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وانگ دلایل شخصی بسیار شخصی برای حس تازه جدیدش از spiritedness عمومی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A rash of insider revelations has raised questions about how protected whistleblowers are from the consequences of their public- spiritedness .
[ترجمه گوگل]انبوهی از افشاگریهای خودی سؤالاتی را در مورد اینکه افشاگران تا چه حد از پیامدهای روحیه عمومی آنها محافظت میشوند، ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از الهامات درونی سوالاتی را در مورد این که چگونه whistleblowers از عواقب عمومی بودن آن ها ناشی می شود، مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از الهامات درونی سوالاتی را در مورد این که چگونه whistleblowers از عواقب عمومی بودن آن ها ناشی می شود، مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Anyway, philosophers are not purely thinking machines but they are also human beings composed of reason, spiritedness, and appetite.
[ترجمه گوگل]به هر حال، فیلسوفان صرفاً ماشینهای متفکر نیستند، بلکه انسانهایی هستند که از عقل، روحیه و اشتها تشکیل شدهاند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، فلاسفه به طور کامل به ماشین فکر نمی کنند، بلکه موجوداتی هستند که از عقل، spiritedness و اشتها تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال، فلاسفه به طور کامل به ماشین فکر نمی کنند، بلکه موجوداتی هستند که از عقل، spiritedness و اشتها تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. On the basis of Mr Brown's behaviour so far, such public spiritedness seems unlikely.
[ترجمه گوگل]بر اساس رفتار آقای براون تاکنون، چنین روحیه عمومی بعید به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]براساس رفتار آقای براون تاکنون چنین spiritedness عمومی بعید به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]براساس رفتار آقای براون تاکنون چنین spiritedness عمومی بعید به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As Kristol points out in the essay, the meaning of the phrase "public spiritedness" has flipped since the 18th century.
[ترجمه گوگل]همانطور که کریستول در این مقاله اشاره می کند، معنای عبارت "روحیه عمومی" از قرن 18 تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]همانطور که Kristol در این مقاله اشاره می کند، معنای عبارت \"spiritedness عمومی\" از قرن ۱۸ ورق خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که Kristol در این مقاله اشاره می کند، معنای عبارت \"spiritedness عمومی\" از قرن ۱۸ ورق خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید